درباره اقدام عراق در حذف نام خلیجفارس
مهرداد احمدیشیخانی؛ روزنامهنگار
دوستان همسال من احتمالا آنچه اینجا بهعنوان مقدمه یادداشـت میآورم را به یاد دارند. در سالهای جنگ، تولیدات کشور در همه محصولات بسیار افت کرده بود و قاچاق هم بهتبع آن رشد فزاینده داشت و تقریباً شامل هر محصولی میشد.
یکی از این محصولات کبریت بود. خوب به خاطر دارم که با وجود جنگ ایران و عراق، کبریتهای عراقی بهوفور در مغازهها به فروش میرفت، کبریتهایی که یک طرف آن نقشه خلیجفارس ترسیم شده بود با نام جعلی خلیج عربی به یاد دارم که همین ماجرا، موضوع سرمقاله یکی از مجلات آن زمان شد که عنوان دعوت دزد به خانه را بر تارک خود داشــت. آن مجله تیراژ زیادی نداشت،شاید این یادداشت هم بازتاب چندانی پیدا نمیکرد، اگر ماجراهای بعدی پیش نمیآمد.
اما ماجراهای بعدی چه بود؟ چند روزی پس از انتشار آن یادداشت، عدهای با این ادعا که مجله شامل توهین و عبور از خط قرمزهاســت به دفتر آن حملــه کردند. تا آنجا که به خاطر دارم، دفتر آن نشــریه در خیابان انقلاب و در یکی از ساختمانهای روبهروی دانشگاه تهران بود. نمیدانم چگونه از آن حمله باخبر شدم ولی وقتی به محل رسیدم، عدهای داشتند اسباب و اثاثیه نشریه را از طبقه چهارم یا پنجم ساختمانی که دفتر مجله در آن قرار داشت به خیابان پرتاب میکردند. خلاصه، تجهیزات فنی و اداری نشریه بود که با صدای بسیار بر کف خیابان و پیادهرو فرود میآمد و تکهتکه میشد. بعد از آن هم یکی دو نفر از دستاندرکاران نشریه بابت آن سرمقاله دستگیر شدند و نشریه هم کلاً توقیف و تعطیل شــد. هر چه بود، حملهکنندگان به آن مجله معتقد بودند که نشریه از خط قرمزها عبور کرده و دستگاه قضائی آن زمان هم با برخورد با دستاندکاران نشریه بر این برداشت حمله کنندگان صحه گذاشت و گذشت. بعد از آن، تاکید بر
نام خلیجفارس و مهم دانستن حراست از این نام بهمرور،جدی و جدیتر شد تا جایی که در تقویم رسمی کشور هم، روزی به نام روز خلیجفارس منظور شــد و حساسیت اجتماعــی در مورد آن بالا گرفت. اما ظاهرا انگار همیشه اینطور نیسـت که نامگذاری جعلی برای این آبراه تاریخی و پُراهمیت، حساسیتبرانگیز باشد. گاهی چنان این جعل نام توسط برخی دولتمردان نادیده گرفته میشود که حیرتانگیز است. نمونهاش در همین چند روز اخیر اتفاق افتاده است. چند روزی است که در عراق مسابقات فوتبال بین هشت کشور عربی منطقه در جریان است. مسابقاتی که زیر نظر
ایافسی و با حضور ریاست فیفا در افتتاحیه آن برگزار
ًمیشود و برای اولین بار، ایافسی در این مسابقات از
نام جعلی خلیج عربی بهره برده است. عنوانی که قطعا از نفوذ روزافزون کشــورهای عربی در مجامع جهانی و
بیاثر بودن کشور ما حکایت دارد. ولی عجیب این است که کشورمان، چندان موضعی در مقابل این جعل نام نگرفته و انگارنهانگار که هویت تاریخی این آبراه زیر پا گذاشـته شده است. نه وزارت خارجه، نه وزارت ورزش و نه هیچ فرد و نهادی که معمولاً در کوچکترین مســائل واکنش نشان میدهند، در این مورد دولت عراق را به پرسشی نگرفتهاند که این چه کاری است و چه هدفی دارد؟
ولی برای من موضوعی عجیبتر هم در این میان وجود
دارد؛غیر از سکوت مراجع رسمی داخل کشور که وظیفه
دارنــد تا از هویت ایران در مقابــل این تعرض دفاع کنند، رفتار اپوزیســیون هم جالب است. اپوزیسیونی که همیشه حاکمیت کشور را به عرب زدگی متهم کرده نیز در این ماجرا ســکوت کرده، آن هم چه ســکوتی. نمیدانم ماجراهای این چند ماه اخیر باعث حساسیت زدایی از حفظ هویت ملیمان شده یا اینکه بعضی (بهخصوص اپوزیسیون خارج کشور) امید دارند که با سکوت در مقابل این تعرض آشــکار به هویت تاریخی سرزمینمان از سوی کشورهای عربی قدر ببینند.
به گمان من ادعاها را باید در بزنگاهها داوری کرد و امروز همان بزنگاه اســت. اگر در چنین زمانی ایران و حفظ هویت تاریخیمان اولویت ما نباشد قطعاً هر ادعایی در زمان دیگری باید با همین رفتار امروزمان سنجیده شود. یادمان باشــد که اگر ایران نباشد همه این دعواها و ادعاها بیمعنی است. اول و آخر باید ایران باشد تا بعد بر سر اداره کشــور بحث و مجادله کنیم. وقتی ایرانی نباشد که دیگر ادعای ایراندوســتی بیمعنی است. یادمان باشد که ایران برای ما ایرانیان مقدم بر همه چیز است و اگر این را متوجه نشویم احتمالاً چیزهای دیگر را هم متوجه نمیشویم.
دیدگاه خود را بنویسید