گروه سیاســی: روز پنجشنبه مراسم ششمین سـالگرد ارتحال آیتالله هاشمیرفسنجانی(ره) در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. سیدحسن خمینی در این مراسم (آیتالله هاشمیرفسنجانی را یکی از گنجینهها و شخصیتهای بزرگ و ارزشمند تاریخ انقلاب و از بانیان و پایهگذاران و بانیاننهضت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی) خوانـد و گفت که هاشــمی زندگی طولانی، با برکت و با روشهای مختلف دارد و خوب شناخته که امروز وظیفه او چیــز دیگری و فردا چیز دیگری است. وی در تشریح رابطه هاشمی و امام (ره) تاکید کرد که آقای هاشمی یک روز در زندگیاش غیر امام نگفته یا تبلیغ نکرده و بعد از انقلاب به عنوان یکی از ارکان تصمیمگیری امام بود. سیدحسن خمینی با اشاره به اینکه آیتالله هاشمی فرمانده جنگ بود، در این مراسم تاکید کرد که آقای هاشمی سردار جنگ است؛ حکایت جنگ بدون حکایت فرماندهاش،مسخره است. سیدحسن خمینی یادآور شد: دروهمان دوره حیات امام تصمیم میگیرند که بعد از پایان دوره رهبری، آقای هاشمی کاندیدای ر یاستجمهوری شود و روز ۲۷ اسفند سـال ۶۷ مجمع روحانیون مبارز ایشان را کاندیدا کرده و یک روزنامه همان وقت تیتر اول خود را با این عنوان منتشر کرد. البته قضیه با رحلت امام مصادف شد و برگزار انتخابات جلوتر افتاد، ایشان وارد بحث سازندگی شد.قهرمان جنگ، سردار جنگ، سردار سازندگی شد. البته فقط کار نکرده بیغلط است، حتما کسی که ۸۰ ســال مبارزه سیاسی، اقتصادی و نظامی کرده، اشــتباه دارد ولی مگر میشود، سخن از قهرمانیهای کشور گفت و از آقای هاشمی نگفت؟ کسی که آفتاب را منکر میشود، دارد خــودش را انکار میکند. اما میبینیم که امروز پیرامون آدمهای یکدهم ایشان هم سخن فراوان گفته میشود! وی در تشـریح جایگاه مهم راهبری هاشمی در زمان جنگ نیز گفت: از سال ۶۲ و عملیات خیبر رسما و بعد در چند ماه آخر رسما و حتی علنی نامهای را مقام معظم رهبری به امام نوشــتند که آقای هاشمی را به عنوان جانشین تعیین کنیم و ایشان جانشین فرمانده کل قوا شد و تا بعد از رحلت امام هم بودند. از بعد عملیات خیبر، ایشان فرمانده جنگ اســت و اگر قرار است افتخارات جنگ تقسیم شود،اول برای شهداست ولی اگر قرار است بعد از آن به فرماندهانش برسد،اول از همه به آقایهاشمی میرسد. او همچنین تاکید کرد: مولیالموحدین (ع)در عهدنامه تعبیر بسیار لطیفی دارد، وقتی میگوید حاکم باید نسبت به اقتصاد مملکتش حساس باشد؛میگوید مراقب اقتصاد باش، مالیات را چطور بگیر و چطور بده. بعد ایشان تعبیری دارد میگوید(فإن العمران محتمل ما حملته). میفرماید سازندگی، هر باری را روی آن بگذاری میبرد. یعنی اگر میخواهید مردم حرفتان را قبول کنند، دنیایشان را بسازید؛اگر میخواهید حرفتان برو داشته باشد، عمران و آبادانی کنید و بسازید. آقای هاشمی وقتی وارد دوره ســازندگی میشـود ظاهرا به این باور رســیده؛ من نمیدانم تعبیر امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه را دیده یا نه ولی فکر میکنم تمام زندگی آقای هاشمی در مقاطع مختلف به این باور گره خورده است.
سیدحسن خمینی یاران، فرزندان، شاگردان و همراهان بسیار صدیق را از الطاف خدای متعال به امام (ره) خواند و گفت اگر ما آقای هاشمی را بزرگ میداریم به خاطر این است که آقای هاشمی را یک مصحح،مروّّج، مبین و تلاشگر مسیر انقلاب و جمهوری اسلامی میدانیم. سالها پیش این جمله را گفتم که ما به گذشته افتخار میکنیم، نسبت به وضع حال معترضیم ولی نسبت به آینده امیدوار هستیم. اگر امید را از مـا بگیرند،حرکتی نمیتوانیم بکنیم.همین چند وقت پیش رهبر فرزانه انقلاب اشاره کردند که وضع اقتصادی مردم خوب نیست؛ الحمدلله مسئولین هم در تلاش هستند و باید تلاششان را بیشتر کنند. اما نسبت به گذشته از پایههای انقلاب و اصل جمهوری اسلامی و قانون اساسی، قاطعانه باید دفاع کنید.
ایران چگونه پیش رفت؟
محسن هاشمی، فرزند آیتالله هاشمیرفسنجانی نیز در این مراسم با بیان اینکه بیش از هر زمان دیگری نیاز بهعقلانیت در حکمرانی داریم و خلأ حضور آیتالله هاشمی به عنوان نماد عقلانیت در حکمرانی بیش از گذشته احساس میشود، گفت که از پیش از انقلاب و در دوران مبارزه شاهد سه رویکرد عمده در نگاه به حکمرانی در میان انقلابیون بودیم. وی رویکــرد اول را ایدئولوژیک نامید، گفت در این رویکرد رسالت انقلابی و ایدئولوژیک اولویت است و به دنبال تحقق آرمانها با هر هزینهای است. رویکرد دوم در گفتههای محسن هاشمی، رویکرد تکنوکراسی و تخصصگرا به حکمرانی بود و رویکرد سوم عقلانی در حکمرانی اسلامی.
هاشمی تفاوتهای این سه رویکرد را در حوزه سیاست خارجی، رویکرد ایدئولوژیک، استکبارستیزی و مبارزه با غرب و امپریالیسم خواند و گفت که رویکرد سوم، سیاست خارجی را متاثر از اهداف و آرمانهای انسانی و انقلابی اما در چارچوب منافع ملی تعیین میکند که مصداق این رویکرد ابداع دکترین امالقری توسط آیتالله هاشمیرفسنجانی بود که سیاست خارجی انقلاب اسلامی را در راستای تقویت ایران به عنوان امالقری جهان اسالم میدانست و هر اقدامی که به تضعیف، انزوای ایران میانجامید را برخلاف ارزشهای اسلامی ارزیابی میکرد. هاشمی حوزه دوم تفاوتهای این سهرویکرد انقلابیون را حوزه توصیف و تصریح کرد که این رویکرد در اقتصاد عدالت را از طریق کمک به طبقات فرودست،نگاه منفی به انباشت سرمایه و تولید ثروت و بهنوعی اقتصاد چپگرا و دولتیمیداند.محسن هاشمی همچنین اشارهکرد که در ۴۴ سال گذشته از انقلاب شاهدهستیم،تنها مقطعی که در آن شاهد رشد اقتصادی متوسط۶درصد و کاهش بیکاری و افزایش درآمد سرانه و رفاه عمومی هستیم، دولتهای سازندگی، اصلاحات و دو ســال اجرای برجام بود و در بقیه سالها،عمده اقتصاد به صورت دولتی و با مصرف درآمد نفتی و تضعیف بخش خصوصی و رشد نهادهای خصولتی فعالیت کرده که نتیجه این رویکرد فقر عمومی و افزایش شاخص فلاکت یعنی تورم و بیکاری است. هاشمی در خاتمه به بخشی از خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی اشاره کرد که در اختیار افکار عمومی قرار گرفته است. در این بخش از خاطرات مربوط به ۱۳ فروردین سـال ۱۳۹۴ حدود ۲۰ ماه قبل از فوت و روز پس از امضای بیانیه توافق هســتهای در لوزان و عبور کشور از خطر جنگ، تحریم، هاشـمی در خاطرات خود نوشته است که انتخابات اخیر ریاست جمهوری که کشور به بنبست رسیده بود، اصولگرایان به پیروزی خود در ادامه راه احمدی نژاد مطمئن بودند. مردم و مراجع تنها راه را در نامزدی هاشمی میدانستند. وی در این باره نوشته است: من موافق نبودم. در شــب روز آخر نامنویسی، احساس کردم که دچار استبداد نظر شدهام.تصمیم گرفتم که اسم بنویسم و عصر شنبه در وزارتکشور ثبتنام کردم و از همان جا موج شادی مردم برخاست و ظرف چند ساعت تمامی کشور را لرزاند، گرچه شورای نگهبان با اصرار مصلحی، وزیر اطلاعات من را به بهانه سن زیاد رد صلاحیت کرد و من این موج عظیم مردمی را پشت سر دکتر روحانی قرار دادم که پیروز شد و دولت از دست تندروها نجات یافت، اعتدال و امید حاکم شد؛ ولی تندروها میدان را خالی نکردند و مانع حل مشکل تحریمها میشدند.
محسن هاشمی این بخش از خاطرات آیتالله هاشمی را در این مراســم، اینگونه قرائت کرد: عصر شــنبه که بنا بود فــردای آن نتیجه مذاکرات یک هفتهای لوزان اعلان شـود، هم روحانی و هم ظریف سرگردان بودند. ساعت ۳/۴۵ بعدازظهر به دفتر روحانی رفتم و در مدت کوتاهی او را قانع کردم، اقدام کند و توطئه تندروها را گفتم که ایشــان هم منکر نبود. ایشان هم فوراً ظریف را قانع کرد، صفحه برگشت و یأسها رفت و امید و تصمیم آمد.
دیدگاه خود را بنویسید