چرا یارانه پنهان انکار میشود؟
مصطفی نصری؛ تحلیلگر اقتصاد
اقتصاددانان معتقدند، جرم اصلی در اقتصاد ایران با چاپ پول یا همان خلق نقدینگی اتفاق افتاده است. این وسط عدهای روی ثبات قیمتهای دســتوری که متناسب بهروزرسانی نشدهاند، تاکید میکنند میگویند که این اسمش یارانه پنهان نیست و هزار داستان دیگر را به هم میبافند تا مدعای خود را به اثبات برسانند. فجایع ثبات قیمتهای دستوری در صنعت خودرو و بعضی صنایع را به طور ملموس دیدهایم اما در بعضی موارد،با وجود بزرگ بودن، اصلا محسوس نیست. نقطه عطف داستانهایشان هم کم بودن درآمد افراد است و این نکته البته درست است: ۵۰ سال اسـت که دستمزدها به شدت از تورم عقب مانده است. به زبان بورسیها جاماندهترین قیمت در اقتصاد ایران دستمزد اســت. در اوایل دهه ۵۰ شمسی با حقوق یک کارگر میشد چند عدد سکه بهار آزادی خرید که اگر بخواهیم همان حقوق را الان بدهیم باید کارگر مثلا ۸۰ میلیون تومان حقوق بگیرد(همان ۲۰۰۰ دلاری که در کشورهای غربی میدهند). اما این همه دلیل بر این نمیشود که وجود یارانه پنهان را بخواهیم، انکار کنیم. شاید بتوانیم بگوییم موقتا و مصلحتا اصلاح آن را به تاخیر بیندازیم اما اولا وجود آن را نباید انـکار کنیم ثانیا برای برطرف کردن این بینظمی در قیمتهای نسبی اقدامی بیندیشیم. شاید یکی از بهترین طرحها، طرح وان بود که با توجه به توان کارشناسی و اجرایی پایین دولت فعال مسکوت مانده است. هدف از طرح، ارائه راهکاری برای اصلاح توزیع انرژی بر مبنای عدالت و حذف یارانههای پنهان انرژی است که اجرای آن آثار مثبتی همچون اصلاح الگویمصرف،جلوگیری از قاچاق سوخت، استفاده بهتر از منابع انرژی و توزیع عادلانه درآمدهای ناشی از نفت و گاز را دارد. ریشه این یارانههای سیاه در اقتصاد ایران درآمدهای بادآورده مخازن(نفت و گاز)و معادناست یعنی همان داراییها عمومی که در اختیار دولت قرار گرفته و دولت بدون زحمت به آنها دست پیدا میکند و هزینهکرد شــفافی از آنها هم وجود ندارد و حتی به طور کامل در بودجه منعکس نمیشود. دولتی که مالک درآمدهای هنگفت باد آورده اســت، خودبهخود رانتهای زیاد ایجــاد و یارانههای سیاه توزیع میکند.اگر دولت این درآمدها را نداشت و مجبور بود برای هزینههایش از مردم مالیات بگیرد و در واقع آنها را برای پرداخت مالیات اقناع کند و به آنها پاسخگو باشد، دیگر نمیتوانست به این سادگی درآمدهایش را هزینه کند و مثلا به ســوخت هواپیما یارانه بدهد. در این صورت دولت نسبت به خروج سرمایه مالی یا انسانی کشــور بیتفاوت نمیبود و قطعاً واکنش جدی نشــان میداد چون هر خروج سرمایهای با کاهش درآمدهای مالیاتی دولت همراه است.فرمول حذف موفق کلکســیون یارانههای مخرب و مضر در این اســت که دولت متعهد شــود با حذف هر کدام، گزارش مالی شفافی به مردم بدهد که چقدر منابع مالی برای دولت آزاد شده آن را به طور مساوی بین همه مردم توزیع کند و اگر به آن منابع مالی نیاز دارد باید بتواند دوباره از مردم با رضایت و اقناع بگیرد. اما به طور ریشهایتر راهحل این است که تمام مخازن و معادن در قالب یک شــرکت تجمیع و تمام درآمدی که از نفت و گاز و معادن حاصل میشود بین مردم توزیع شــود و دولت هیچ درآمدی از این ناحیه نداشته باشد.
دولت باید بتواند برای تامین هزینههایش از مردم مالیات بگیرد نسبت به افزایش هزینههایش حساس میشود. وقتی مردم بر این منابع و مخازن احســاس مالکیت داشته باشند هیچ تمایلی نسبت به توزیــع برق و آب رایگان نخواهند داشــت، وقتی مردم بدانند قطعاً مالک ارزهای ناشی از صادرات نفت و گاز هستند با فروش ارز ارزان به یک عده قلیل مخالفت میکنند یا در برابر توزیع قیر رایگان معترض میشوند. امیدواریم دولت برنامه قاطعی در زمینه حذف یارانههای سیاه تدوین کند و به سمت پرداخت شفاف نقدی تمام این یارانه به همه شهروندان ایرانی برود. این اقدام صرف نظر از اینکه نیت دولت حذف فساد، ایجاد یک درآمد پایه همگانی یا صرفاً کسب محبوبیت باشـد حتما یک نقطه عطف ماندگار در تاریخ اقتصاد کشور خواهد بود. درنهایت اینکه واقعیت گریزناپذیر آن است که هر چند ســال یکبار آخرش مجبور خواهیم شد، قیمتها را افزایش بدهیم بنابرین تلاش رسانهای و... برای انکار وجود آن در عمل تلاشی مذبوحانه است.
صدای ویولنی که امروز میشنوید دیروز نواخته شده است
دیدگاه خود را بنویسید