اگرچه سخنان محمد شیاعالسودانی نخستوزیر عراق در اصرار بر نام مجعول برای خلیجفارس، ضعف بزرگی برای سیاست خارجی دولت رئیسی است، اما نباید فراموش کرد که عراق جدید با فروپاشی امپراتوری عثمانی و سلطه بریتانیا شکل گرفت
رضا مختاریاصفهانی؛ پژوهشگر تاریخ
سخنان محمد شیاعالسودانی، نخسـتوزیر عراق در اصرار بر نام مجعول برای خلیجفارس، بهجز شکستی برای سیاسـت خارجی دولت، ریشه در روندی دارد که از پی تشکیل عراق آغاز شده است. عراق جدید با فروپاشی امپراتوری عثمانی و سلطه بریتانیا شکل گرفت. در دوره پیش پس از اشغال عراق، ایران پناهی برای شیعیان عراق از عشایر و شهرنشینان بود. از یکسو،کارگزاران دولت ایران در عراق برخلاف کارگزاران عثمانی در حمایت از شیعیان اعم از ایرانیتباران و جزء آنان میکوشیدند. از آنجا که عثمانیها اهالی عراق را رعیت و زیردست خود میدانستند به آنان نگاه از بالا به پایین داشتند. از همینرو، برخی از عراقیان با دریافت اوراق هویتی از دولت ایران، خود را از گزند ماموران عثمانی حفظ میکردند. تفوق فرهنگایرانی در شهرهای مذهبی بهویژه کربلا و کاظمین چندان بود که حتی اعراب عراقی به فارسی سخن میگفتند. در زمان حمله بریتانیا به بینالنهرین باوجود آنکه شیعیان عراق به رهبری فقیهان اکثراً ایرانیتبار به اتحاد با عثمانی رو آوردند اما تجربهای تلخ برایشان رقم خورد. در این تجربه، عثمانیان پس از پیروزی موقت بر بریتانیا به همان شیوه مرسـوم پیشین خود بازگشتند؛ رفتاری که از عوامل سقوط بغداد و سلطه بریتانیا بود. با اشــغال عراق، فقیهان شیعه به رهبری میرزامحمدتقی شیرازی پرچم مبارزه با بریتانیا را برافراشتند.
عشایر عرب مهمترین متحدان آنان بودند. اگرچه این قیام به شکست انجامید اما کار پایان نیافت. ایرانیان مهمترین پشــتوانه عراقیان بودند. پیوند ایران و عراق چندانبود که اکثریت عراقیان و بعضی از فقیهان مانند آقاسیدابوالحسن اصفهانی برای حکومت عراق در دوره قیومیت، شـیخخزعل، حاکم عرب و شیعه خوزستان را در نظر داشتند.
بریتانیا اما فردی خارج از عراق و با مذهب اهل سنت را برای حکومت برگزید. فیصل، فرزند شــریف حسین (حاکم حجاز) نامزد بریتانیاییها برای حکومت عراق بود. اگرچه شیعیان زخمخورده از اشغال و شکست انقلاب ۱۹۲۰ ابتدا در برابر این انتخاب منفعل بودند اما به مرور مخالفتها آغاز شد. بیشترین مخالفت هم از جانب خانواده خالصی، آیتالله شــیخمحمدمهدی خالصی و پسرش بود؛ خانوادهای عراقیتبار با پیوندها محکم با ایران. سلطنت فیصل با تهدید و تطمیع سعی کرد، مخالفان را به سکوت وادارد. مهمترین اقدام اما غیریتسازی جدید برای عراق تحت سلطه بریتانیا بود. در این غیریتسازی نه بریتانیا که عراق را اشغال کرده بود،نه وهابیون حجاز که حملاتی مخرب و مرگبار به کربلا داشتند و نه ترکان با سابقه سلطهگری که موصل و کرکوک را تهدید میکردند بلکه ایرانیان بهعنوان غیر معرفی شدند. چه ایرانیان در ایران و عراق مهمترین پشتیبانان عراقیان بودند و تسلط بر عراق بدون جدایی این دو مشکل ایجاد میکرد.
ژرژ دوکرو، وابسـته نظامی سـفارت فرانسه در تهران در اینباره مینویسد: تعالیم تاریخی به ما نشان میدهد که بینالنهرین تا زمانی که ایران مستقل است، نمیتواند تحت تسلط باشد. پایتخت ساسانیان در تیسفون قرار داشته. دلیل اینکه انگلیسـیها آنقدر به ایران علاقه دارند، این است که ایران قفل ورود به هند و بینالنهرین است. در هویتسازی جدید ایرانیان غیر شمرده شده بودند، عربیت عراقی بدون توجه استقلال و در جهت کنار زدن شیعیان برجسته میشـد. در واقع شیعیان،نیروی اصلی مقابله با سلطه بریتانیا و ایرانیان بهعنوان متحدان آنان از گردونه خارج میشدند. بهطوری که ملک فیصل سُنی از خارج از مرزهای جغرافیایی عراق به سلطنت رسید و اولین نخستوزیر عراق، عبدالرحمان گیلانی از اقلیت صوفیان قادریه بود. شیعیان در این میان سهمی از قدرت نداشتند. بعدها با مخالفت فقیهان شیعه با تشکیل مجلس موسسان برای تصویب قانون اساسی عراق که بر قیومیت بریتانیا صحه میگذاشت با همین غیریتسازی جدید به جنگ فقیهان رفتند.
در قانون برگزاری انتخابات، دست دولت برای اخـراج اجنبیهایی که مرتکب جرم سیاســی میشدند، باز گذاشــته شده بود. هرچند این قانون در ظاهر فقیهان ایرانیتبار را نشانه گرفته بود اما هر مخالفی در معرض آن بود. طوری که اولین فقیهی که به استناد این قانون اخراج شد، یک عراقیتبار مقیم کاظمین بود. آیتالله شیخ محمدمهدی خالصی در وضعیتی ناگوار از عراق اخراج و به بندر عدن تبعید شد.
بیانیه دولت عبدالمحسن سـعدون، نخستوزیر جدید در پاسخ به اعتراض مردم به تبعید خالصی، تمسک بههمان ملیگرایی جدید بود. در بیانیه دولت، فقیهان شیعه اجانب و غربا بیخوانده شدند که به استقلال عرب علاقه ندارند و مصالح ملت و مملکت در نظرشان اهمیتــی ندارد. همچنین بر پایان بردباری دولت در مقابل بیگانگان هوچی تاکید کرد. حال آنکه فقیهان شیعه برای استقلال عراق پیشگام شده و رنج بسیار تحمل کرده بودند.
با اعتراض فقیهان ایرانی مقیم نجف به تبعید آیتالله خالصی، دولت عراق پا پس نکشید و به تبعید آنان نیز اقدام کرد. اعتراض بزرگان عشایرعرب به اقدام سلطنت فیصل با مقالهای در روزنامه الاوقات البغدادیه پاســخ یافت. این روزنامه نزدیک به دولت در مطلبی با عنوان ماذا تریدون؟[چه میخواهید] اعراب عراقی حامی مراجع تقلید را مورد نکوهش قرار داد: شما میخواهید به ایرانیها خدمت کنید؟ در صورتـی که ما دیروز آنها را از مملکـت خودمان بیرون کردیم پس از آن کردند آنچه کردند. یا میل دارید که مجدداً شالوده ایوان کسری کنار دجله گذاشته شود و این هیهات است... ملیگرایی عراقی که توسط بیگانگانی عربزبان بنیان گذاشته شد با اخراج فقیهان، مراجع تقلید و دستگیری روسای عشایر عرب گام اول را برداشت. نتیجه این شد که نقاری شدید میان سلطنت فیصل و شیعیان به وجود آمد. گزارش کنسولگری ایالاتمتحده آمریکا در بغداد، شیعیان بهشدت از ملکفیصل و دولت او متنفر هستند و در هیچ یک از تجمعات و انتخابات شــرکت نمیکنند.
آنچه در دوره پادشاهی خاندانهاشمی بهعنوان هویت عراقی ترویج شــد، در دوره جمهوری و بعدها در زمان ســلطه بعثیها با شدت بیشتر دنبال شد. نتیجه این ناسیونالیسم ضدایرانی کنار زدن مرجعیت شــیعه از معادلات سیاسی عراق و ایجاد آپارتاید مذهبی در حق شــیعیان بود. حال شیاع السودانی ســخنانی بر زبان آورده که در ادامه همان ملیگرایی کاذب است. او که تاوان آن ملیگرایی را در دوره صدام حسین با زندان پرداخته، با آنکه عرصه سیاست پیچیدگیهای فراوان دارد، اما بهتر اســت نظری عمیقتر به تاریخ و فرهنگ کشــورش داشته باشد. تامل به تاریخ و فرهنگ حلقه مفقودهای است که شوربختانه نزد بیشتر سیاستمداران روزگار ما وجود دارد.به قول سیدحسن تقیزاده، فقدان آگاهی و مطالعه موجب تجدد ناقص و ملیگرایی کاذب میشود.(نقل به مضمون)
دیدگاه خود را بنویسید