برای حکمرانی خوب باید از چه مسیری برویم؟
سعید شریعتی؛ عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
مساله بحران اجتماعی و سیاسی که جامعه امروز ایران درگیر آن شده، بحران پیچیدهای است و راهحل تستی ندارد که فکر کنید به محض اینکه ظاهر اعتراض جمع شــد، خیالمان راحت شود که اتفاقی نمیافتد و معترضان واکنشــی ندارند. به نظرم این تصور که این مســاله راهحل.های خیلی فوری و فوتــی دارد خیلی خام اندیشانه است. مساله پیچیده و ریشهدار است و جامعه ایران از انباشت مشکلات، معضلات و بحرانها متعدد به اینجا رســیده است. راهحلها ساده نیست که بشود توصیه کرد و کسی منتظر توصیه امثال ما باشــد. اگر بخواهیم حرفهای کلی بزنیم این است که باید حکومت که صاحب اراده، اختیار و ابزار است، فکر جدی به حال رابطه خود با جامعه داشته باشد. میثاق میان جامعه و حاکمیت، میثاق ملی و قرارداد اجتماعی بهشدت لطمه دیده و بنیان اعتماد اجتماعی از بینرفته و اجزای مختلـف جامعه به انحای گوناگون نسـبت به مسئولان بیاعتماد هستند و خود نظام سیاســی باید راهکارها را تدبیر کند که نیازمند یکسری اقدام است. ما بارها گفتیم و حرف جدیدی نداریم. این اتفاقات قابل پیشبینی بود. ما سالهای ۱۳۹۶-۱۳۹۸ در حزب اتحاد ملت طی دو بیانیه پیشبینیهایی تا ۵ سال را به گوش دولت رساندیم و راهکارها همان اســت. ما چارهای نداریم جز اینکه الگوی حکمرانی را عوض کرده به سمت حکمرانی خوب حرکت کنیم. حکمرانی خوب شاخصهای روشنی دارد. کاملاً برنامه عمل دارد و مشخص است، شاخصهایش قابلیت ســنجش دارد. موقعیت رتبه جامعه ما در زمینه شاخصهای حکمرانی خوب قابل ارزیابی اســت. حکمرانی خوب، اولین قدم وفاق ملی است.
۶ سـال پیش آقای خاتمی گفت، کشور نیاز به آشتی و اجماع ملی دارد. آن همزمانی که دولت در اختیار اعتدالگرایان و اصلاحطلبان بود، پس از موضع ضعف هم این حرف زده نمیشد بلکه از موضع قدرت بود تا جامعه را به سمتی ببریم که آشتی ملی ایجاد شود. شرط اول؛ حکمرانی خوب، وفاق و آشتی ملی است، دوم؛ حاکمیت قانون اســت، ســوم؛ برقراری نظامات دموکراتیک در حکومت است، چهارم؛ شـفافیت، پنجم؛ فســادزدایی، ششم؛ مقرراتزدایی و هفتم؛ پیشبینی پذیر بودن حکومت. این شــروطی است که عمــل به آن اراده میخواهد تا تحقــق پیدا کند نه آنکه برخلاف این مسیرها حرکت کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، نظام سیاسی ما به ساحل اعتماد بازمیگردد و جامعه نسبت به دولت اعتماد پیدا خواهد کرد. اگر این اتفاق رخ ندهد، در مسیری که میبینید از چاله بحران اجتماعی درآمده و به چاه بحران اقتصادی میافتیم. همینطور بحــران در بحران اتفاق میافتد و گسـلهای مختلف لرزه به بنیان جامعه وارد میکند.
اینها بحرانهایی است که از پس هم به وجود میآید. تا وقتی به این مسائل فکر جدی نشود این پدیدهها قهری است و نیاز به دشمن نیست. امروز گویی برخی در سیستم علیه آن کار میکنند و مثل بیماریای که سیستم دفاعی بدن، بافتها بدن را دشمن تشخیص میدهد به آن حمله میکند برخی دچار چنین معضلی شده و علیه خود حمله میکنند. در گذشته گفتوگوهایی میان برخی از شخصیتها اصلاحطلب با ســران نظام در جریان بود اما طبق اخباری که دارم، متاسفانه این گفتوگوها متوقف شــد و گویا شنیدن حرفهای اصلاحطلبان خوشایند برخی نبوده است. در حد همین حرفها هم مانعی ایجاد شد تا این گفتوگوها تداوم پیدا نکند. به این دلیل بیاعتمادی و بدگمانی وجود دارد حتیبرخی واکنشها را در مجلس دیدیم، برخی فکر میکنند اگر اصلاحطلبها بنشینند با سران قوا و آدمهای موثر در تصمیمســازیهای کشور حرف بزنند، راه اشتباه به آنها نشان میدهند و آنها هم فریب میخورند. هیچ چیز غیر از این نمیتواند باشـد وگرنه گفتوگو در اتاق بستهای که گزارش آن هم منتشر نمیشود، چه ضرری به کسی دارد.
دیدگاه خود را بنویسید