احزاب و برنامه‌ها برای سیاست کشور کار کنند

میلاد رهنما؛ رئیس دفتر سیاسی حزب کارگزاران سازندگی ایران در خراسان رضوی

این روزها که کشور بیش‌ازپیش درگیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی شده شاید صحبت از سیاست برای بخش قابل توجهی از جامعه اولویت نداشته باشد اما شاید بتوان توسعه سیاسی را یکی از اصلی‌ترین لازمه‌های توسعه اقتصادی و فرهنگی دانست. در کشوری که تصمیمات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی ورزشی را سیاستمداران می‌گیرند، توسعه سیاسی اولویتی بیشتر از قبل پیدا خواهد کرد.

۱. سال‌های زیــادی می‌گذرد که در کشــور ما، احزاب حضور فعال داشته و فعالیت حزبی در چارچوب قانون امری پذیرفته شده در حاکمیت بوده است اما چرا هنوز در نگاه عام جامعه، فعالیت حزبی کاری بیهوده و حتی خطرساز است؟ حتی در سینما که یکی از دریچه‌های روشنفکری کشور است،واژه حزب و فعالیت حزبی مخاطره‌آمیز و همراه با بازداشت و زندان‌ نمایش داده می‌شود. مشــخصاً می‌توان گفت نه حاکمیت و نه روشنفکران تمایلی به توسعه فرهنگ تحزب در کشور ندارند، آن هم در کشوری که حزب وجود داشته اما تمام مسئولانش افتخار می‌کنند، فراجناحی هســتند و انگار عضویت در احزاب را مایه ننگ خود می‌دانند. در چنین شـرایطی روشن است که حزب معنای واقعی در جامعه پیدا نخواهد کرد و کارکرد خود را از دست داده و بیشتر جنبه نمایشی برای رویدادهای انتخاباتی پیدا می‌کند. در حالی که در تمام کشورهای توسعه‌یافته احزاب نقش رابط میان مردم و حاکمیت را بازی می‌کنند. اکثریت قریب به‌اتفاق فعالان سیاسی شناخته شده کشــور روزگاری عضو یک حزب سیاسی بودند اما پس از رسیدن به جایگاه اجرایی مطلوب و کسب اعتبار لازم، حزب را رها کرده و فعالیت سیاسی را امری فردی برای خود و نهایتاً عده‌ای از نزدیکان خود دانستند. اما در زمان انتخابات که هر کدام نماینده یک جناح سیاسی می‌شوند، وعده می‌دهند بعد از جلب حمایت احزاب و کسب رأی دوباره مردم، شخصیت مستقل و فراجناحی خود را پررنگ می‌کنند. به‌عنوان مثالی که خیلــی دور نیســت بــه کابینــه دولــت یازدهــم و دوازدهم به ریاست‌جمهوری حسن روحانی نگاه کنید، رئیس‌جمهور که هیچ، آیا کسی از معاونان و وزرای این دو دولت فعال حزبی بوده؟ اگر فعال حزبی بوده آیا در زمان مسئولیت نیز خود را به حزب خود پاسخگو می‌دانسته؟ آیا رســیدنش به مقام وزارت را ثمره کار سیاسی در بســتر احزاب می‌داند یا لابی با گعده‌های قدرت؟ در کشــوری که سیاستمدارانش برای دوری از گزندهای شخصی از فعالیت حزبی دوری می‌کنند چه توقعی از مردمش خواهد بود که فعالیت حزبی را به رسمیت بشناسند؟ احزاب جایی هستند برای تربیت کادر حرفه‌ای و مسئولیت‌پذیر برای مدیریت کشور؛ کادری که آموزش دیده و به برنامه‌های حزب در حوزه‌های مختلف اشراف دارد، وعده‌های حزب به مردم را باور داشته و برای تحقق آن از انگیزه‌های لازم برخوردار است و متقابلاً به وقتش به‌عنوان نماینده‌ای به حزب مطبوعش پاســخ می‌دهد و حزب نیز در برابر مردم لاجرم پاسخگو است.

۲. وضعیت امــروز را نگاه کنیــد، اگر مردم از نماینده مجلس، وزیــر یا هریک از مســئولان فعلی ناراضی بودند، شــکایت خود را چهطور مطرح کنند؟ اگر اینان برآمده از احزاب سیاســی فعال در سطح کشور بودند قطعاً دفاتری در سطح استان‌ها داشــتند که هر روز میزبان هواداران خود و مردم بودند و نسبت به عملکرد نمایندگان خود پاسخ مستدل می‌دادند که اگر چنین نمی‌کردند، اعتماد مردم به خــود را که مهم‌ترین دستاورد یک حزب است از دست می‌دادند. امروز نیز به‌عنوان ضرورت تغییر مسیر فعالیت سیاسی در ایران نگارنده بر این باور است که نوابغ سیاسی ما باید برای ادامه فعالیت خود به‌جای برندسازی شخصی به احزاب مراجعه کنند. اگر حزبی باب میل پیدا نکردند، اقدام به تاســیس حزبی جدید با رویکردهای مشـخص کنند و تلاش کنند بعد از برنامه‌ریزی و تربیت کادر تخصصی با مردم ارتباط برقرار کنند. برندســازی شــخصی در سیاست در تکمیل فعالیت حزبی و با نظر حزب امری مرسوم در کشورهای توسعه یافته اســت اما در ایران شکل تقابلی در برابر احزاب دارد. از سوی دیگر دولت و به‌طور خاص وزارت کشور نیز باید نســبت به فعالیت احزاب نگاه متفاوتی داشته باشد، با نگاه بسته نمی‌توان انتظار وجود احزابی پویا را داشت. این نگاه خود سال‌هاست مانع توسعه سیاســی شــده و آفت این عقب‌افتادگی سیاسی امروز در جامعه با بحران بی‌نمایندگی مردم خود را نشان داده است. احزاب فعال موجود نیز باید کارکرد خود را از انتخاباتی بودن به برنامه‌محور بودن تغییر دهند؛ باید دفاتر اســتانی خود را فعال کنند و نخبگان همفکر را در دانشگاه‌ها، صنعت و اقشار مختلف شناسایی و جذب کنند.