نهادهای قدرت با تحقق گشایش‌های اجتماعی و تمرکز بر حل بحران‌های معیشتی ازدامنه خشم و نارضایتی عمومی بکاهند

اخیراً تصویری از بــدن نحیف فرهاد میثمی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که با واکنش‌های مختلفی نیز روبه‌رو شــد. انتشــار تصویر تن الغر، نحیف و کاهش محسوس وزن این معلم و مترجم بیش از پیش بحث‌ها درباره اعتراض به روش نفی خشونت را درکانون توجه افکار عمومی،شهروندان و فعالان مجازی قرار داد.

۱. غایت مطالبه‌گری به روش خشونت‌پرهیزی همینجاست که فرد، تمرکزش را بر اهداف و مطالبه‌ها جمعی می‌گذارد. از تن و سلامتی خویـش عبور می‌کند تا پیگیر خواســت و مطالبـه عمومی باشد. اقدامی به غایت نوع‌دوستانه، دیگری‌خواه و البته خطرنـاک برای فردی که چنین دست به طرح مطالبات حقوق شهروندی می‌زند.

خشونت بخشی از صیرورت‌ اجتماعی آدمیزاد از دیرباز تاکنون بوده است. تحولات رویکردهای مواجهه با خشونت ســابقه دیرینه‌ای دارد؛ از مصدایق مواجهه با خشــونت در فرهنگ ایرانی هم تبیین مولاناســت که در دفتر سوم مثنوی مولــوی می‌گوید:

آفــت ادراک آن قالســت و حال/ خون به خون شستن محال‌ســت و محال/ من چو با سوداییانش محرمم/ روز و شــب اندر قفس در می‌دمم

 دعوت به مدارا و پرهیز از خشونت نه تنها آموزهایی انسانی برآمده از ایده‌های جهان مدرن است؛ بلکه در سنت ادیان الهی و به طور خاص آموزه‌های دین اسلام هم بر آن تاکید شده است. اما مساله ساده و غم‌انگیز آن است که در وضعیت نزاع و قطبی‌سازی مردم و دولــت آنچه کمتر خریدار و هواخــواه دارد، پرهیز از خشونت است؛ در بستر اجتماعی حال حاضر ایران با توجه به ناآرامی‌ها و اعتراض.های چهار ماه گذشته، تلاش چهره‌هایی مانند میثمی بر پرهیز از خشونت به قیمت هزینه کردن سلامت،حتی جانش بسیار تلنگری مهم و حیاتی است. مخاطب اقدام‌ها و کنش‌های پرهیز از خشونت، گروه‌های مختلف مردم و نهادهای قدرت اســت؛ اما ناگفته پیداســت که لازام نهادهای قدرت به پرهیز از خشونت در اولویت اساسی و حیاتی است زیرا نهادهای قدرت به نسبت کنش‌ها، اقــدام و اعتراض‌های مدنی شهروندان بی‌دفاع دسترسی گسترده‌تری به ابزار اعمال زور و خشونت دارند. هم از سویی که اصول متعدد قانون اساسی ایران هم بر حق اعتراض مدنی شــهروندان و پرهیز نهادهای قدرت از اعمال زور و خشونت تاکیــد و تصریح دارد، انتظــار می‌رود نهادهای قدرت در اعمال زور پیشگام باشـند. 

چنانچه جعفر کوشا، حقوقدان بر این مساله تاکید کرده و می‌گوید: اصل ۲۷قانون اساسی تضمین حق اعتراض اســت و باید لوازم آن پاس داشته شود. پاسخگو بودن در برابر معترض تکلیف زمامداران است. ما باید با معترض مدارا کنیم، ســعه صدر داشته باشیم، اجازه دهیم عقاید طرف مقابل بروز کند و توان شنیدن انتقادات را داشته باشیم تا اصلاح اجتماعی و سیاسی به سمت توسعه رهنمون شود. مقتضای حکومت مردم بر مردم، حق تعیین سرنوشت اســت. ما باید همه امکانات را برای همه مردم ایجاد کنیم و اگر نتوانستیم در ایجاد فرصت‌ها برای مردم نظامی مبتنی بر عدالت و حقوق رفاهی را ایجاد کنیم، این حق شهروندان است که به هنجارها و ســاختارها و رفتارها اعتراض کنند و بهبود شاخصهای زندگی شایسته را مطالبه کنند اما نباید از مدار مسالمت‌جویانه خارج شویم. ولی بحث این است اگر جامعه امنیت‌محور باشد،اگر امنیت بر آزادی ارجح باشد، چگونه حق اعتراض را مدیریت کنیم؟ از اوایل ســال ۵۸ تا الان تجربه خوبی در بحث مدیریت اعتراض نداشــتیم؛ نه در مدیریت بحران نه خود بحران. اما باید با بازنگری در الگوهای تاب‌آوری حق اعتراض به سمت شناسایی و تضمین این حق برویم.

۲. در اعتراض‌های خشــونت‌پرهیز، جانی سـپری بلا می‌شــود تا تدریجـا ایده پرهیز از خشونت را در ذهن و جان شــمار کثیری از شــهروندان بنشاند و آنها در مسیر مطالبه‌گری و خواست برقراری حقوق شهروندی از گذرگاه‌های مســالمت‌آمیز عبور کنند. ایـده اعتراض خشونت‌پرهیز، فروکاســتن مطالبه‌ها و حقوق نیست بلکه در پی در انداختن طرحی و راهی مسالمت‌آمیز و مدنی برای تحقق خواست‌ها، مطالبه حقوق شهروندی است. تاریخ تحوالت اجتماعی و مطالبه‌گری جهان معاصر مشحون از تجربه‌های تلخ و جانکاهی است که معترضان خشونت‌پرهیز با تحمل هزینه‌های سنگین و گاه جبران‌ناپذیر، طرفین نزاع و جدال را به پرهیز از خشــونت و به گفتوگو مبتنی بر خیر عمومــی دعوت کنند. امــا لزوما همواره کامیاب و موفق نبوده‌اند؛ زیرا نهادهای قدرت بی‌اعتنا به حقوق انسـانی شــهروندان جای حل و فصل چالش‌ها، تقویت کارآمدی، مبارزه با فســاد، تحقـق آزادیهای مدنی و آزادی بیان در مسیر نادیده گرفتن خواست شــهروندان و اعمال فشار و زور حرکــت کردند. اما گاه هم ایده‌های خشونت‌پرهیز به ثمر رسیده و از وقوع جنگ داخلی و مصیبت‌های عظیم‌تر درتقابل مردم و نهادهای قدرت پیشگیری شده است؛از جمله نمونه‌ها موفق جنبش‌ها خشونت‌پرهیز می‌توان به تلاش‌های مهاتما گاندی اشاره کرد. در مرور اندیشه‌ها و آراء خشــونت‌پرهیز گاندی می‌توان بــه مواردی متعددی اشاره کرد. از آن جمله مهاتما گاندی می‌گوید: چیز تازه‌ای ندارم به جهانیان یاد بدهم. حق و ملایمت مانند جبال دنیا قدیمند. توسعه اندیشه عدم خشونت دستاورد گرانبهایی است که جهان جدید آن را به گاندی مدیون اســت. عدم خشونت شاید از مهمترین ارکان اندیشــه گاندی باشد که در ترکیب با اندیشــه‌های حقیقت، استقلال، آزادی، برابری و... ساختمان اندیشــه او را شکل می‌دهد. گاندی در طول عمر خویش پیشــتاز رهبری هشت مبارزه سخت و بی‌وقفه بود؛ مبارزه علیه نژادپرســتی، علیه اســتعمار، علیه نظام کاستی و طبقاتی، علیه استثمار اقتصادی، علیه تحقیر زنان، علیه برتری مذهبی و قومی، مبارزه در راه ایجاد مشــارکت دموکراتیک مردمی و مبارزه عاری ازخشونت برای ایجاد دگرگونی‌های اجتماعی و سیاسی.

گاندی همیشه تاکید می‌کرد، اندیشه خشونت پرهیزی صرفا عملی منفی نیست بلکه عملی مثبت است و به توده‌ها امکان می‌دهد، تجربه جمعــی را بیازمایند و به قدرت خود آگاهی بیشتری پیدا کنند.

ملایمت و عدم خشونت در شکل مثبت خود عبارت است از محبت به معنای وسیع و نیکی عظیم. هنگامی که شما پیرو طریقه ملایمت و عدم خشونت شدید نه تنها باید دشــمن را دوست بدارید بلکه باید رفتار شما در قبال خطاها دشمن که با شما بیگانه است، درست مانند رفتاری باشد که با پدر و یا فرزند خطاکار خود دارید. انسان نمی‌تواند دشــمن خود را فریب بدهد و یا از او بترسد و یا او را بترساند.

۳. جامعه ایرانی در تب و تاب است و به انحاء مختلف تحت فشار و متاثر از مصائب متعدد اقتصادی اجتماعی و... هر آن مستعد بالا گرفتن عصبیت، خشم و خشونت اســت چه آنکه برخی از شبکه‌های ایرانی خارج از کشور یا ایرانیان مســتقر در اروپا و آمریکا به خشونت‌ورزی دامــن می‌زنند و راه برونرفت از شرایط فعلــی را افزایش خشــونت‌طلبی می‌دانند و آن را به راحتی و روشــن تبلیغ و تبیین می‌کنند اما کمتر عقل ســلیمی برای گذر از خشونت، تحت انقیاد و ســلطه بودن به ایده دامن زدن به خشونت‌ها دل می‌بندد. در چنین بستر و فضای اجتماعی و سیاسی است که فرهاد میثمی و تنِ‌اش صدایی بلند اسـت که بر گوش طرفین نزاع و جدال طنین می‌افکند. ناگفته پیداســت انتظار می‌رود نهادهای قدرت با تحقق گشــایش‌های اجتماعی و تمرکز بر حل و فصل بحران‌های معیشتی و اقتصادی از گستره و دامنه نارضایتی عمومی بکاهند و زمینه‌های تحقق گفتوگو مبتنی بر خیر عمومی را فراهم آورند.