درباره پرویز مشرف که با پروندههایی باز از فساد، ترور و کودتا درگذشت
فریدون مجلسی؛ پژوهشگر روابط بینالملل
۱. پروز مشــرف در ۷۹ سالگی درگذشت؛ پرسش آن است که میراث پرویز مشــرف برای پاکستان چه بود؟ برای پاســخ به این پرســش که مشرف چه کرد و چه برجای گذاشت، لازم است نگاهی به ساختارهای اجتماعی و امنیتی حاکم بر پاکستان بیندازیم.
در پاکستان به عنوان کشوری که زمان طولانی از تاسیس و استقلال آن نمیگذرد، مولفههای قوامبخش هویتی چنانکه باید و شاید شکل نگرفته است. بیشتر یکنظم و سازوکار قبیلهای بر آن حاکماست و از سویی در سلسله مراتب قدرت هم نهادها اطلاعاتی و امنیتی دست بالا را دارند. به اینها گسترش و نفوذ دیدگاههای طالبانیسم را هم باید اضافه کرد. مجموعه این ویژگیهای یاد شده عملا سبب شده است؛ بیش از آنکه افراد و چهرههای سیاسی و افراد صاحب منصب عاملیت و نقش موثر داشتند باشند بدیهی است ساختارهای قبیلهای، غیرمدنی، تعارض و چندگانگی هویتها دست به دست هم بدهد که افراد هر چند کنشگر و فعال نتوانند کاری از پیش ببرند. هم از سویی باید به این نکته توجه داشت که فضای دوقطبی میان افراد مترقی و مرتجع، فقیر و غنی، زن و مرد، شیعه و سنی و... در پاکستان بسیار پررنگ و جدی است، بدیهی اســت در جامعهای چنین قطبی شده، امکان تحقق ائتلافهای سیاسی یا تقویت مولفهها مشترک هویتی بسیار سخت،پیچیده و چندلایه است. از سویی دیگر دعوا و نزاع دیرین هند و پاکستان بر سر منطقه کشمیر هم مزید برعلت است.با اینکه از جهات مختلف پاکسـتان چندان شانس و امکانی بر استیلا و تسط به کشــمیر ندارد اما ژنرالهای نظامی با برگ کشمیر به نفع مقاصد اطلاعاتی و سیاسی و قدرتطلبی خود به انحا مختلف سوءاستفاده میکنند و بهبهانه نزاع بر سر کشـمیر و اهریمنسازی از هند، در میان گروههایی از شهروندان پاکستانی برای خود اعتبار و ارزش میآفرینند.
۲. پیششرط فهم سیاست در پاکستان نقب زدن به اجتماع چند پاره و چند الیه این کشور است. در کشوری که به دلیل تعدد کودتاها به سرزمین کودتا معروف است؛ پرویز مشرف هم از سنتی مالوف پیروی کرد و با کودتا بر سر کار آمد و با اعمال فشار و تهدید استعفا داد. مستند به دادهها تاریخی و فرآیند سیاسی در پاکستان،میتوان گفت پرویز مشرف از آنجایی که با کودتا و اقدام نظامی بر سر کار آمد، بیشک در تقویت کودتا و مداخله نظامیان در سیاســت نقش ایفا کرد و از سویی دموکراسی کمرمق در پاکستان را از کار انداخت. او هر چند با کودتا بر ســر کار آمد اما در پی آن بود بــا برقراری نظام آموزش همگانی، فراگیــر و یکسان زمینههای رشد مدنی و شهروندی در پاکستان را فراهم آورد اما در این راه هم کامیاب نبود، رشــد و گســترش روزافزون اسلامگرایی افراطی و طالبانیســم نه تنها در دوره مشــرف که در ادوار دیگر هم مانع از تحقق نظام آموزشــی فراگیر و گسترده و همگانی در پاکستان شده است. بسیاری از مراکز آموزشی مناطق شهری و روســتایی پاکستان در ید اختیار و تحت نظر گروههای افراطی است و آنها هم بیش از هر چیز به قرائتهای رادیکال از آموزههای دینی تاکید دارند. در این نوع مکتبخانهها و مدارس کمتر مجال طرح آموزشها نوین و کاربردی به نسل جوان فراهممیآید. همانطور که در بند یــک اجمالا توضیح دادم، نقش ساختارها قبیلهگرایی، قطبی بودن جامعه، هویتهای چندگانه و... در حیات اجتماعی و سیاسی به مراتب پررنگتر از اقدامها و کنشهای افراد و صاحبمنصبان سیاسی است؛ اما این تاکید بر ساختارهای یاد شده به معنــی نادیده گرفتن رفتارهای ضد دموکراسی پرویز مشرف نیست.
دیدگاه خود را بنویسید