به بهانه برخورد قهرآمیز با معلم قائم‌شهری

گروه راهبرد: از انتشــار کتاب ارزیابی شـتاب‌زده جلال آل‌احمد، بیش از ۶۰ سال می‌گذرد، مجموعه ۱۸ مقاله در نقد سیاســت، فرهنگ و اجتماع که در قالب یک کتاب عرضه شــد. محتوای و مفاد آن متن بماند و در این یادداشت فقط همان عنوان کتاب ارزیابی‌شتاب‌زده را وام می‌گیریم.

۱. مساله ساده و تاسفبرانگیز همین است که بعد از گذشت ۶۰ سـال همچنان تنظیمات سیاست و اجتماع نه‌تنها در عرصه روشنفکری که در عرصه‌های خرد و کلان سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی دولتی هم مبتنی‌بر همیــن ارزیابی‌هایی شــتاب‌زده اسـت. ارزیابی‌های شتابزده‌ای که توان جامعه را در هم کوبیده است و آستانه حساسیت و تحریک‌پذیری جامعه را هر روز بیشتر از قبل رو به سستی نهاده است. فرقی نمی‌کنـد موضوع مورد تصمیم چه باشد؟

مساله میراث فرهنگی و صیانت از آن باشـد یا مسائل زیست‌محیطی و آبگیری سدهای تازه ساخته شده یا مواجهه با اقدام‌هایی که مقامهای مسئول از آن به‌عنوان رفتارهای هنجارشکنانه یاد می‌کنند. معلوم هم نیست تا کی و کجا جامعه باید هزینه تصمیم‌ها و اقدام‌های شتاب‌زده مقام‌ها مسئول را بدهد؟ یک روز آبگیری سد چمشیر اســت؛ تریبون‌های رسمی از عدم آبگیری سد تا تعیین تکلیف آثار تاریخی و میراث فرهنگی خبر می‌دهند؛ اما از جایی دیگر خبر می‌رسد، سد آبگیری شد در حالی که همچنان پرســش افــکار عمومی درباره وضعیت سد چمشیر چنانکه بایدوشاید پاسخ نگرفته است. روزی دیگر از طرح گسترش حرم شاهچراغ خبر می‌رسد و نگرانی‌ها عمومی درباره بافت تاریخی واقع این منطقه از شیراز رفع‌نشده و پاسخی چنان واضح و روشــن هم نمی‌رسد که سرانجام این اقدام به تخریب آثار فرهنگی منجر می‌شود یا مرمت آنها؟! یا مواجهه با بچه‌ها اسکی‌تباز در بزرگراه چمران شیراز و ده‌ها مورد دیگر همه و همه می‌تواند با تأنی و تامل موثر و تلاش برای اقناع افکار عمومی با هزینه‌ها کمتر به مقصود برسد و از دامن زدن به چالش ها و شکاف‌ها جلوگیری شــود. اما اقدام‌ها و تصمیم‌های شتاب‌زده عملافرصت هرگونه گفت‌وگوی عمومی درباره موضوع‌های حساســیت‌برانگیز را از افکار عمومی می‌گیــرد و ناگزیر جامعــه با بهــت و حیرت یکی از پی دیگری تصمیم‌ها و اقدام‌های شتاب‌زده مقام‌های مسئول را دنبال می‌کند.

۲. در تازه‌ترین رویداد هم شاهد همین مشــی و تکرار چندباره همین رویکرد شتاب‌زدگی در تصمیم و اقدام هستیم. معلمی در قائم‌شــهر برای همدلی با بچه‌ها کلاسش اقدام به هم‌خوانی ترانهای می‌کنند، آن معلم با تصمیم مسئولان آموزش‌پروش از کار برکنار می‌شود. ترانه گنگســتر شهر آمل یک قطعه موسیقی رپ است که مانند بی‌شمار قطعه‌های موسیقایی رپ و غیررپ اجرا شده در چند دهه اخیر خیلی زود از حافظه جمعی رخت برمی‌بندد و جایش را به قطعه موسیقی دیگر می‌دهد؛ اما اقدام‌ها شتاب‌زده نه‌تنها راه را بر فراموشی این دســت آثار هموار نمی‌کند بلکه بر برخوردهای قهرآمیز و بازتاب یافتن آن در فضای رسانه‌های رسمی و غیررسمی بیش از آنچه باید این موســیقی توجه می‌گیرد. چرا؟ چون معلمی با دانش‌آموزهایــش این قطعه موسیقی را هم‌خوانی در فضای مجازی‌هم‌رسانی کرده است، آن معلم از کار برکنار شده است و بعد هم باقی ماجراها تــا روزها و گاه هفته‌ها در صدر توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار می‌گیرد، واکنش متعدد مقام‌های مسئول و شهروندان و رسانه‌ها را در پی‌دارد. موسیقی که اصلاواجد ارزش‌های زییایی‌شناسی خاصی نیست یکی از بی شمار قطعه‌های موســیقی تولید استودیوهای خانگی که بیشتر از استحقاق و ارزش‌های هنری‌اش مورد توجه و ضریب رسانه ای قرار می‌گیرد. منطق اقدام‌های مدیریتی و تصمیمگیری‌های عمومی باید مبتنی‌بر یک خیر و صلاح عمومی باشد. وقتی خیر و صلاح عمومی از تصمیم‌سـازی‌ها و اقدام‌های خرد و کلان حذف می‌شود عملاً شکاف‌ها و گسست‌ها تعمیق می‌شود. امکان‌ها و تلاش‌ها برای ترمیم گسست‌ها و شکاف‌ها یکی پس از دیگری از دســت می‌رود. ناگفته پیداست، انتظار می‌رود تصمیم‌ها و اقدام‌ها مقام‌های مســئول در ســطوح مختلف خرد و کلان مدیریتی توأم با بررسی‌های همه‌جانبه، فارغ از هیجان و خدای ناکرده بغض و عصبیت باشد تا از این طریق اولاً؛ آرامش بـه فضای عمومی جامعه بازگردد. دوماً امکانی برای تقویت اعتماد میان مردم و نهادهای قدرت فراهم شود. در غیر این صورت ادامه مشی ارزیابی‌های شتاب‌زده فقط هزینه می‌تراشد برای جامعه‌ که بیش از این از نظر روانــی و عاطفــی و شـخصیتی تاب‌وتوان پرداخـت هزینه اقدام‌های شتاب‌زده مقام‌های مسئول را ندارد.