مردم ایران مخالف تندروی هستند و از سیاستهای تنشزدایی و عادیسازی روابط با تمام کشورهای جهان استقبال میکنند
فریدون مجلسی؛ تحلیلگر روابط بینالملل
توافق تهران–ریاض پرسشهای متعددی را برای افکار عمومی و رســانهها رقم زده است؛ آیا میتوان مستند به این توافق بهتحلیلی دیگر از رفتار دلواپسها رسید؟ آیا عملابا کاهش محسـوس قیمت نرخ دلار در بــازار، کارگزاران سیاسـت خارجی و اقتصادی دولت سیزدهم به این نتیجه نرسـیدهاند که مهار نرخ ارز و بهبود دیگر شاخصهای اقتصادی از مسیر تنشزدایی و عادیسازی روابط با عموم کشورهای جهان میگذرد؟ اگر جمعبندی آقایان مقامها مسئول مهار دلار و بهبود شاخصهای اقتصادی از بازتنظیم روابط با کشورهای مختلف میگذرد پس تعلل و به ناکامی کشاندن برجام برای چه بود؟ پاسخ کموبیش روشن است، اقتصاد بستر اصلی توسعه و تامینکننده خیر و منافع عمومی است. تحقق ایدههای اقتصادی هم مستلزم آرامش و صلح است. نخستین درس توسعه اقتصادی تعامل موثر،مستمر و پایدار با کشورهای مختلف جهان است. بدیهی است وقوع انقلاب سیاسی در هر اجتماعی تا مدتها نگرانیها و احساس ناامنیهایی را برای کشورهای دیگر دنیا رقم میزند اما انتظار میرود پس از گذر زمان و شکل گرفتن هرم جدید قدرت پس از انقلاب و جریان دوباره چرخدندهها اقتصاد و اجتماع، کســانی به عنوان دلواپس و انقلابی چوب لای چرخ جامعه نگذارند و بگذارند کار خودش را بکند. توافق تهران و ریاض نشان از دو تغییر عمده میدهد.
۱. نخست آنکه توافق کنونی نشان داد، اقدام افراطی دلواپسها در حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران به کلی اشـتباه و هزینهساز بود. حرمت و اقتدار سیاسـی ایران در جهان به چالش کشـیده شد و رابطه با کشــور همسایه ســالها به محاق رفت. از آن سو لابد عربستان ســعودی هم باید متوجه شده باشد که اعدام، پاسخ مناسب به چهرههای منتقد و معترض سیاسی نیست و اقدامهای خشن و سرکوبگرانه منتقدان و معترضان از ســوی کشــورهای مختلف به انحاء گوناگون هزینهساز است.
چنانکه گفتیم شرط بهبود شاخصهای اقتصادی و توسعه افزایش سرمایهگذاریها در سایه آرامش، صلح است. وقتی کشوری به سطحی از توسعه میرسد، بدیهی است جنگ، ناامنی، تنش و تهدید به کلی روند توسعه را مختل و متوقف میکند، چنانکه یــک نمونه واضح آن را شاهد هسـتیم: اوکراین به عنوان کشوری در مسیر توسعه درگیر حملهنظامی روسیه و جنگ شده و بخش زیادی از زیرساختهای صنعتی و ارتباطی در آن کشور آسیب دیده و از سویی هزاران اوکراینی آواره شدهاند. تجربه کشور اوکراین پیش روی همه کشورها منطقه از جمله ایران و عربستان قرار دارد.
۲. روند نزولی قیمــت دالر و افزایش قدرت برابری ریال با دلار پس از اعلام توافق تهران- ریاض نشان داد نه تنها اقدامهای افراطی گروههای دلواپس بسیار هزینهســاز و غیرموثــر و غیرضرور اسـت بلکـه عموم شهروندان ایرانی از سیاستها تنشزدایی، عادیسازی روابط،بسط و گسترش روابط متوازن با همه کشورهای جهان استقبال میکنند؛ شاهد گواه این ادعا همین واکنش است که درفاصله کوتاهی از اعلام توافق تهران-ریاض شاهد هستیم. اکنون دلواپسها هواخواه دولت سیزدهم خودشان در مســند قدرت تاثیر آنی و گسترده تصمیمها و اقدامهای سیاســت خارجی را بر اقتصاد و افزایش ارزش پول ملی را میبینند. تاثیر توافق ایران و عربستان در همین سطح مختصر اعلان شده، با میانجیگری چین، در حالی سریعا و به وضوح تأثیر خودش را بر قیمت دالر نشان داده است که ما از جزئیات توافق صورت گرفته، اطلاعی نداریم و میدانیم ایران و عربستان به از سر گرفتن روابط سیاسی و دیپلماتیک توافق کردند و به زودی سفارتخانهها و دفاتر کنسولی در دو کشور بازگشایی خواهد شد برای عموممردم که تحلیلگر روابط بینالملل و کارشناس این امور نیســتند، همین اندازهکه میبینند سایه افزایش تنشها و خطر جنگ، یا درگیریها نیابتی تا حدودی تعدیل یا کم شده است، کفایت میکند و حکایت از نشانههایی از بازگشت آرامش و کاهش تنش دارد و از نگرانی آنها برای کاهش قدرت خرید، کاهش قدرت پول ملی و ... میکاهد و نیازی نمیبینند اندکسرمایه و درآمدشان را به دلار یا دیگر ارزها بدل کنند. حالا که دلواپسها به وضوح تاثیر سیاستهای تنشزدایی بر حفــظ ارزش پول ملی را دیدند،انتظار میرود در ادامه هم بکوشـند، مسـاله معلق مانده برجام را هرچه زودتر حل و فصل کنند و راه بازگشــت جامعه را به شــرایط عادی بگشایند. اگر توافق تهران- ریاض تامینکننده منافع مشروع عربستان،ایران و چین به عنوان میانجی است و بخشی از منافع منطقهای ایران را تامین میکند،بدیهی است که برجام، رفع تحریم تامینکننده منافع ایران در عرصه جهانی است؛ احیاء برجام زمینهساز تعامل موثر با کشورهای جهان، بازگشت ایران به نظام بانکی جهانی و بازار جهانی را در پی دارد.
۳. از آغاز انقلاب تاکنون غیر از دولت موقت -کموبیش همه دولتهایی که بر سر کار آمدند با ادعای دغدغه و دلواپسی بر ســرکار آمدند و برخی از آنها کارنامهایی موفق و دولتهایی هم ناکام ماندند. آن دســت از دولتهایی کــه در دوران زمامداری همچنان در عرصه سیاســت داخلی و خارجــی دلواپس بودند، نــه تنها در رفع نگرانیها موثر نبودند بلکه گرهی بر گرههای بیشمار افزودند. اما امید و انتظار میرود کارگزاران دلواپس دلت ســیزدهم که میتوان آنها را دلواپســان نهایی دانســت، در تجربه عملی فعالیتهای اجرایی و سیاستورزی متوجه شده باشند که بحران فزاینده و گره کور مشکلها و چالشها نه با دلواپسی که به عقلانیت باز میشود. درک و تحلیل من آن است که عمال کارگزارن دولت سیزدهم نیز در هیجده ماه مسئولیت اجرایی و سیاستورزی دستشان آمده است که برای انجام به وعدهها گیرهای بسیار بر سر راه دارند و حالا که داخل حکومت قرار گرفتند و بیواسطه متوجه الزامات و پیچیدگیهای سیاستورزی عملی شدهاند برای نجات کشور و خودشان دست از دلواپسی بردارند به عقلانیت اعتدال در سیاستداخلی و خارجــی آری بگویند و قواعد بازی جهانی و قوانین بیــن المللی را بپذیرند و با سیاســت همزیســتی مسالمتآمیز رفتار کنند و تهدیدنکنند تا تهدید نشوند.
دیدگاه خود را بنویسید