حالا که با عربستان به این توافق رسیدیم به این هم توجه کنیم که با مردم هم به توافق برسیم

مهرداد احمدی‌شیخانی؛ روزنامه‌نگار

معمولا چنین است که وقتی افراد قصد خرید خانه‌ای را دارند، سوای بودجهای که برای خرید خانه اختصاص می‌دهند، برایشان دو موضوع بسیار اهمیت دارد؛ اول وضعیت سلامت ملک و اینکه آیا ایراد و اشکالی در ساخت آن هست یا خیر و دقت در اینکه مشــکلی در بنا وجود نداشته باشد که البته خیلی وقت‌ها فقط بعد از اینکه در خانه مســتقر شــدیم با اشـکالات آن آشنا می‌شویم و موضوع دوم که حتی از اولی هم مهمتر است اینکه چه همســایگانی داریم و قرار است از این به بعد با چه کســانی در یک محله زندگی کنیم و این دیگر مثل ساختمان نیســت که اگر خانه را خریدیم و پس از ساکن شدن، به‌مرور متوجه اشکالاتش شدیم، بتوان تا حدی با تعمیرات جزئی و کلی آن را رفع کرد چراکه همســایگان را اگر دردسرساز باشــند، نمی‌توان تعمیر کرد و اگر دردسرهای همسایگان، عرصه را بر ما تنگ کند، ناچاریم حتی اگر خانه‌ای که خریده‌ایم،خیلی هم خوب و بی‌اشکال باشد،هرچه زودتر آن را بفروشیم و از آن محل نقل مکان کنیم.

حال فرض‌کنید این‌ خانه را خریده باشیم و در آن به دنیا آمده باشیم و همسایگانمان هم مطلوبمان نباشند و با آنها، مدام به مشکل بخوریم ولی به دلایلی نتوانیم خانه را بفروشیم و از آن محل برویم. در این وضعیت چاره‌ای نیست جز آنکه به هر طریق با همسایگان به یک تفاهمی برسیم تا با حداقل تنش و درگیری در آن محل زندگی کنیم چون حتی اگر حق کاملاً با ما باشــد و همیشه این همسایگان باشند که مقصرند، باز باید با همین همســایگان در این محله زندگی کنیم و برای داشتن آسایش و آرامش در محل، چه بخواهیم یا نخواهیم،چاره‌ای غیر از رسیدن به‌تفاهم با آنان‌ نیست مگر اینکه داشتن آرامش، اولویت زندگی ما نباشد که آنوقت این همسایگان‌اند که باید برای داشتن آرامش، یک فکری به حال خود بکنند. وضعیت کشور ما در خاورمیانه هم بی‌شباهت به همین ماجرا نیست. ما چه بخواهیم یـا نخواهیم در خاورمیانه زندگی می‌کنیم و تا ابد، همسایگانمان همین کشورهایی هستند که هستند. البته خیلی خوب بود که مثلاً می‌شد کشورمان را برداریم، برویم و همســایه سوئیس شــویم و مثلاً یک‌طرفمان سوئیس بود و یک‌طرفمـان ایتالیا و طرف دیگرمــان آلمان ولی این رویا قابل تحقق نیست و همسایه‌های ما تا ابد، عراق و افغانستان و عربستان و باقی کشــورهای دور و برمان است و به ناچار باید با همین‌ها سـر کنیم و ناچارتر باید بتوانیم با همین‌ها در خاورمیانه زندگی کنیم.

در ۲۰ ماه اخیر و حتی قبل از آن و در این ۷ ســال در کشورمان بودند عده‌ای که از بروز تنش و قطع رابطه با همسایگان به‌خصوص قطع رابطه با عربســتان، چه شادی‌ها کردند و حتی گفتند ننگ رابطه با آل‌سـعود از دامان ایران اسلامی پاک شد، یا از منطقه هم فراتر رفتند و خواستار آتش زدن برجام شدند،تا از دستشان برمی‌آمد برای رساندن کشـور به پرتگاه تلاش کردند و الحق که بســیار هم موفق عمل کردند تا حدی که کار کشور و مردم به جایی رسید که تورم و قیمت کالاها و تحریم‌ها و بهای ارز و همه چیز دیگر بر اسب چموش نشسته و افسار پاره کرد. همین اول هفته قبل را به یاد بیاورید که بهای دلار به ۶۰ هزار تومان رسیده بود، کسی جرأت نمیکرد حتی تصور کند، قرار است چه اتفاقی بیفتد و حالابدون اینکه دولت هیچ کار خاصی در عرصه اقتصاد کرده باشد فقط با دو توافق با آژانس و عربستان،که هر دو در عرصه سیاست رخ داد و نه در اقتصاد، تا همین االن که این یادداشت را می‌نویسم از بهای هر دلار ۱۵ هزار تومان کاسته شده و این واکنش بازار به همین دو توافق سیاسی است که اگر تداوم یابد و به توافقات دیگری هم برسد، نتایجش را در زندگی و معیشت مردم خواهیم دید. اما این‌ها توافقاتی در عرصه سیاســت خارجی است. توافقات مهم‌تری هم وجود دارد که اگر اتفاق نیفتد هیچ توافق خارجی نمی‌تواند نتیجه‌ای قابل اتکا فراهم کند، آن‌هم در کشوری مثل ایران که در این سال‌ها؛ بارها در یادداشته‌ایم از تفاوت بنیانی آن با دیگر کشورهای منطقه نوشــته‌ام و آن توافق، توافقی است که باید در داخل و با مردم انجام شود. در همه این ۱۲۰ سال، از مشروطه تاکنون، آن توافقی که مهمتر اســت، توافق با مردم بوده که به هر دلیل، گاهی اهمیت و ضرورت آن فراموش می‌شود. حالا که با عربستان به این توافق رسیدیم که براساس تفاهم‌نامه‌هایی است که در دوره اصلاحات میان دو کشور منعقد شده به این هم توجه کنیم که با مردم هم به توافق برسیم. اگر توافق دوران اصلاحات با عربســتان میتواند راهگشا باشد به این بیندیشیم چه اشکالی دارد که بر همین مبنا با مردم هم توافق کنیم؟