چرا دیگر از علی و نهجالبلاغه حرفی نیست؟
کمالالدین پیرمؤذن؛ نمایند پیشین مجلس
در این ماه مهمانی خدا، همچون روزهگیری، وظیفه شرعی، انقلابی، دینی و ملی خویش میدانم که از حاکمیت که در رأس امور است و قدرت و حکومت را انحصاراً در دست دارند، درخواست کنم که به مقتضای آیه شریفه «لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبیلا» به توصیهها، پیشنهادها و نظرات و دغدغههای کسانی که دلسوزانه نمیخواهند جامعه اسلامی ایران که به فرموده مولا علی:« مسلمانان تلاش کنید تا جامعه اسلامی لباس ذلت نپوشد»، دچار فشار معیشتی و ذلت و خواری و عقب ماندگی شود و ملت ایران به فلاکت و ادبار دچار شود، گوش فرا دهند. آیا بهتر نیست آقایان اندکی در میان مردم به تحقیق و تفحص بپردازند که هم علت روزهخواری تعداد کثیری از آنان را بدانند و هم وضع و حال آنها را دریابند و هم ملاحظه فرمایند که مردم هر سرنوشتی را تحمل کنند، در مسئولیت اسلامی تلقی مینمایند که خواهان سعادت دنیا و آخرت آنها بوده و هست تا دریابند که نقدها و توصیههای اشخاصی همچون اینجانب منحصراً از موضع نگرانی عمیق نسبت به ایران، اسلام و انقلاب و کیفیت زندگی هموطنان نازنین است، نه بیشتر.
شب و روزهای ۱۸ و ۲۰ و ۲۲ ماه رمضان، نزد عموم مسلمانان جهان به عنوان شب قدر یا شب ارزیابی عملکرد خود طی یک سال گذشته و نزد شیعیان علاوهبر آن، به نام شبهای ترور و شهادت امام علی شناخته شده است. لذا شیعیان همراه با مراسم و مناسک قدر، یاد و ذکری هم از سیره و اخلاق، برنامه و عدالت و سیاستهای علی مینمایند.
در این مقطع تاریخی کشمکش مردم با یک جریان خاص موجود در قدرت، برای کسب حقوق شهروندی و انسانی خود، مساله روز و مورد بحث محافل و رسانههای خبری و مطبوعات شده است. جا دارد که به مناسبت این ایام و علت روزهخواری تعدادی از شیعیان به الگوی حکومت در مکتب توحید و اسلام نظری بیندازیم و از این رهگذر، غیر انطباق بودن ایدئولوژی جبهه پایداری و پایدارچیها را که مدعی آنند با اسلام اصیل و ناب محمدی و اولیه رحمانی برابر است را بیشازپیش متوجه شویم.
همه میدانند که علی (ع) از نظر سابقه و سطح والای معرفتی و اخلاقی و آزمونی ۵۰ و ۵۰ ساله که از زمان بعثت پیامبر (ص) تا زمان حکومتش بر جای گذارده بود بهمعنای واقعی کلمه، شاگرد اول مکتب اسلام و توحید بود، افکار و تعالیم نظری و رفتار عملی و اخلاقی وی نمونه کاملی از محتوای اسلام شناخته شده است. علی (ع) وقتی از تهاجم مخالفان حکومتش به یک بانوی یهودی خبردار میشود با خشم تمام فریاد بر میآورد و خود را برای گرفتن انتقام از مهاجمان آماده میکند. در اینجا با عدهای از شهروندان جوان و دختر نامهربانی میشود ولی میبینیم اعضای جبهه پایداری و انحصار طلبان همراه آنان در مجلس شورای اسلامی نهتنها از این حوادث متاثر و متاسف نمیشوند بلکه تقاضای برخورد شدید را از قوه قضائیه طالب میشوند. از این نوع تناقضات عملی و گفتاری بین علی(ع) و حاکمان امروزی به ویژه رفتار پایدارچیها، این اعضای حجتیه زمان، فراوان است.
شگفتآور این است که امروزه در هیچ یک از منابر و تریبونها، صداوسیما، مدارس و درسهای معارف دانشگاهها هیچگاه اشارهای به اینگونه آموزشهای بینشی و رفتاری علی (ع) نمیشود. و از خطبههای نهجالبلاغه که به امور سیاسی و روابط حاکمان و مردم مربوط است، هیچگاه برای مردم مطلبی نقل نمیشود. زمان حیات بزرگان دین و جامعه همچون شادروان طالقانی، بهشتی و مطهری و ... بیان این سنخ مطالب خیلی مرسوم بود.
آیا نباید چنین نتیجه گرفت که بهرغم اعضای مطلقگرای جریان خاص همچون آقاتهرانی، نبویان و رسایی، اینجا کشور علی (ع) است، از بیان نظرات او هراس وجود دارد و علی همچنان در این سرزمین گمنام و تنهاست؟! از میان مواضع سیاسی علی(ع) در خصوص پایبندی به قانون و عدم تبعیض کامل و مردمدوستی و تسامح و عدم اعتنا به تفاوتهای مذهبی شهروندان و سبک زندگی آنان همچنین قاطعیت و سازشناپذیری کامل در برابر سوداگران، محتکرین، رباخواران و طالبان سوء استفاده از امکانات مالی اقتصادی کشور و مواضع سیاسی پایدارچیها، امروز کدام یک از ویژگی نظام اسلامی برخوردارند. در سالهای اخیر شکاف طبقاتی رو به گسترش است و اختلاسگران، آقازادهها، رانتخواران و بهرهمندان از درآمدهای بادآورده را میبینیم که همچنان بر اریکه قدرت سوارند و درست برعکس سیاست مولا علی که در برخورد با منتقدان و مخالفان سهلگیر و در مسائل اقتصادی سختگیر بود، پایدارچیها در برخورد با هر صدای منتقد و معترضی سختگیر و سرکوبگر و در برابر خرج کردن از اموال عمومی همچون خرج درآمد مختص مردم حسینی و آزاده استان اردبیل در بحث سوآپ نفتی برای مصارف شخصی و باندی و تبلیغی و در برابر ریختوپاشهای وحشتناک و اشرافی و تخصیص اموال عمومی به همفکران و دوستان و خویشان سهل گیرند! اینگونه است که مردم هوشیار جامعه ما در مییابند که انحصارطلبان تمامیتخواه جبهه پایداری حاکم در قدرت و حاکمیت فقط مدعی پیروی و شیعه علی بودند و باطن آنها چیزی غیر از این آموزههای انسانساز و رهاییبخش و عدالتخواه است و متاسفانه بدان علل باورسوزیها و بیاعتمادیها و سستیها در جامعه نضج میگیرد.
دیدگاه خود را بنویسید