چرا دولت در صدد دوگانه‌سازی در جامعه است؟

سیدحسن رسولی؛ فعال سياسي

اگر از منظر جامعه‌شناسی به مساله مناقشه‌برانگیز حجاب در روابط و مناسبات اکثریت ملت با دولت فارغ از رویکردهای سیاسی و به صورت علمی نگاه کنیم، واقعیت این است که دوران بازنگری در قوانین مربوط به حجاب فرا رسیده است و فقه نوین باید برای این موضوع تعریف جدیدی ارائه دهد که حکومت و جامعه چگونه با یک واجب شرعی برخورد کنند که منجر به اختلاف و اعتراض نشود. کافی است برای سنجش صحیح با غلط بودن این برداشت‌ها، مشاهداتی روزانه در عرصه‌های مختلف اجتماعی در شهرهای کشور، بازار، مراکز خرید، کوچه و خیابان داشته باشیم. نسبت رعایت‌کنندگان حجاب شرعی و عرفی به کسانی که این قاعده را رعایت نمی‌کنند تغییر فاحشی کرده و این نسبت فزاینده با سرعت قابل توجهی در عرصه حیات اجتماعی کشور ما کاملاً مشهود و سیال است.

علاوه بر این با اتکا به نتایج نظرسنجی‌های علمی صورت گرفته و به استناد داده‌های برآمده از نظر سنجی‌های علمی و به استناد مشاهدات روزمره‌ای که با نگاه جامعه‌شناختی و میزان رعایت آن در عرصه اجتماعی ۷۰ درصد پاسخگویان اعم از زن و مرد و افراد مذهبی و ... اعلام کرده‌اند با تحمیل یک سبک نوع خاص از زندگی مخالف هستند. می‌توان گفت که صرف نظر از (قضاوت ارزشی نسبت به محجبه یا بی‌حجاب بودن) برخی از زنان و دختران ما از رعایت حجاب اجباری عبور کرده‌اند. اما پرسش این است که چرا دولت و وزارت کشور در سطوح مختلف از قبول این واقعیت سر باز می‌زنند و اصرار بر تداوم روش‌های جامعه‌پذیری غیر موثر از قبیل گشت ارشاد و حالا در شکل جدیدتر کنترل‌های الکترونیکی و استفاده از تنبیهات ناشی از جرم‌انگاری بی‌حجابی و مقابله روبه‌رو با غیر باورمندان به این هنجار به معنای رعایت حجاب دارند؟ آیا به‌راستی اتاق فکر دولت در دستگاه‌های نظارتی، فرهنگی و مراکز پژوهشی به این برداشتی که به صورت مستند عرض کردم، نرسیده‌اند؟ اصرار بر تداوم روش‌های ناکارآمد ناشی از جهل سیاستمداران است یا این اصرار دلایل توجیهی دیگری دارد؟ بر اساس تجربه‌ای که دارم مراجع و مسئولان مختلف به‌ویژه در امر حجاب ناآگاه نیستند بلکه آن را با هدف توجیه مواضع سخت‌افزاری خویش و به امید راضی نگه داشتن ۲۰ درصد طرفدار خود در واقع، طرفداران سیاسی حاکمیت و متدینینی که باور به استفاده از شیوه‌هایی مثل گشت ارشاد با دادن پیامک دارند، می‌دانم. سوال این است که آیا این مسئولان و مراجع مسئول با قبول این واقعیت که دوران «حجاب اجباری» گذشته است، این روش را در پیش گرفته‌اند؟ در نتیجه، این اصرار رسمی دولت، وقوف به واقعیت پنهان جامعه و نظرات برخی از افراد جامعه که به آزادی پوشش حتی از سوی کسانی که خود حجاب را رعایت می‌کنند، اعتقاد دارند. بر این باورم مجموعه دولت در مواجهه با واقعیت فرهنگی و اجتماعی کشور چاره‌ای جز نرمش، بخشش و کنار آمدن ندارد و دوره اصرارها و سماجت‌ها را بسیار کوتاه می‌دانم. افق آینده را افقی می‌بینم که زنان ایران بر اثر باور دینی، فرهنگی و اجتماعی مسیر دلخواه خودشان را انتخاب می‌کنند و به اختلاف آرا و عقاید یکدیگر احترام می‌گذارند و آن را به رسمیت می‌شناسند. نشانه‌های این سازگاری از هم‌اکنون نیز دیده می‌شود و تعجب می‌کنم با توجه به این توافق نسبی چرا دولت درصدد دوگانه‌سازی در جامعه است و اصرار بر تکرار روش‌های تجربه شده پیشین دارد و برخلاف وظیفه ذاتی خود که تقویت انسجام اجتماعی و وحدث علمی است تلاش می‌کند تا شکاف اجتماعی را توسعه دهد؟