به مناسبت روز معلم، نشست تحولات اقتصادی، اجتماعی و مسائل معلمان و نظام آموزشی در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد

آیت وکیلیان؛ خبرنگار سازندگی

«انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» روز سه‌شنبه دوازدهم اردیبهشت که مصادف با روز معلم بود، جلسه‌ای را با عنوان «بررسی و تبیین تحولات اقتصادی و اجتماعی و مسائل معلمان در ایران» برگزار کرد. در این نشست «علی‌اصغر فانی»، «احمد میدری» و «رضا امیدی» که هر کدام اینان با اتکا به مبانی نظری خود به تحلیل و تبیین مشکلات و مصائب موجود در نظام آموزشی ایران و جایگاه معلم در این منظومه آشفته پرداختند. «علی‌اصغر فانی» بنابر تجارب سیاسی که در کسوت وزارت آموزش‌وپرورش داشت،دست بازتری حداقل در ارائه مسائل و مشکلات موجود در نظام آموزشی با بهره‌گیری از تجربیات عینی که دارد به تبیین مساله پرداخت؛ فانی، توأمانی و ارتباط بین «معلم» و «توسعه‌یافتگی» را در نظریات خود برجسته کرد و معتقد است که معیار یا سنجش توسعه‌یافتگی هر جامعه‌ای را معلمان آن جامعه تعیین می‌کنند. «احمد میدری» اما با انتقاد از طبقاتی شدن نظام آموزش، راه برون از این مشکل را در بازاندیشی و تبدیل آن به مساله اول خانواده‌ها می‌داند و از سوی دیگر، مشارکت نیروهای فعال اجتماعی را در اصلاح این ساختار موثر میداند.

«رضا امیدی» نیز روند «پلکانی» را مبنای آسیب‌زا بودن نظام آموزشی می‌داند و معتقد است که مدرسه در دگردیسی پیش آمده به‌جای اینکه نهادی اجتماعی باشد به بنگاهی اقتصادی تبدیل شد.

توامانی معلمی و توسعه‌یافتگی

«على‌اصغر فانی» علاوه‌بر کرسی تدریس در دانشگاه تربیت مدرس سابقه تصدی بر وزارت آموزش‌وپرورش در دولت یازدهم روحانی را هم دارد. «علی‌اصغر فانی»، وزیر اسبق وزارت آموزش‌و‌پرورش در آغاز سخنان خود به ارکان مهم نظام آموزشی پرداخت و با بیان اینکه «معلم»، اصلی‌ترین رکن میان ارکان ۶گانه است با ذکر این مثال که «کتاب یک رکن است اما اگر کتاب نباشد، معلم از دانش خود درس می‌دهد، اما اگر معلم نباشد مدرسه تعطیل می‌شود. » فانی، معلمان را کلید توسعه‌یافتگی هر جامعه‌ای دانست که سطح آگاهی و توسعه‌یافتگی آن را معین می‌کند. وی معتقد بود که هیچ وقت سطح یک جامعه از قد و قامت (سطحی از تفکر و آگاهی) معلمانش بلندتر نیست و نخواهد بود و در تکمیل فرضیه خود گفت که «اگر معلمان کوتاه‌قد داشته باشیم، سطح جامعه هم کوتاه خواهد بود». این استاد دانشگاه تربیت‌مدرس کسری بودجه آموزش‌وپرورش که هر سال ۲۰ درصد به آن افزوده می‌شد را به صورت سیری معکوس ارزیابی کرد و گفت که دولت باید سهم آموزش‌وپرورش را از بودجه عمومی بالا ببرد که به‌زعم او این امر نه تنها عملی نشده باید به دنبال رهیافتی درون‌سازمانی که متکی‌بر عناصر و ظرفیت‌های موجود در خودش باشد، برود. عناصری که تا حد امکان بتواند بخشی از مشکلات که ناشی از کسری بودجه بوده را از طریق خلق پدیده‌هایی نوظهور در تغییراتی که ـ متاثر از تغییر خاستگاه ـ در خود نظام آموزش‌و‌پرورش است را از طریق تاسیس مدارس غیردولتی تامین و جبران کند. فانی، سیاست تاسیس مدارس غیر دولتی را در راستای رسیدگی بیشتر به مدارس دولتی قلمداد کرد که با پرداخت هزینه‌های تحصیل دانش‌آموزان در این مدارس، پول حاصل از آن را به مدارس دولتی تزریق کند.

بودجه متغیر و بی‌انضباطی

«احمد میدری»، اقتصاددان برجسته نیز از سخنرانان دیگر این نشست بود که در کارنامه اجرایی او، سابقه معاون کار و رفاه اجتماعی در دولت روحانی را داشته و در دوره ششم مجلس نیز از حوزه آبادان به مجلس ورود کرد و عضو کمیسیون اقتصادی بود. میدری سخنان خود را با اشاره به «طبقاتی شدن» آموزش‌وپرورش از سر گرفت و با تاکید بر این نکته که «طبقاتی شدن به نفع هیچ کس نیست» به شرایط موجود در ساختار آموزشی کشور پرداخت و از همان ابتدا به اتخاذ سیاست و تصور غلطی که نسبت به مدارس دولتی وجود دارد، نقبی زد و این استدلال را پیش کشید که اگر این مدارس تبدیل به مدرسه گروه‌های کم‌‌درآمد شود، فرجامی جز نابودی در انتظار آنها نخواهد بود و مبنای تحلیل خود را معطوف به این اتفاق کرد که مدارس دولتی، دیگر صدایی ندارد و هر سال نیز این سیستم خراب‌تر می‌شود. این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود به ظرفیت بالای وجود دو میلیون کارمند در کشور که یک میلیون آن را کارمندان آموزش‌وپرورش به خود اختصاص داده و آن را دارای اهمیت و مهم تلقی کرد. میدری، «بودجه متغیر» آموزش‌وپرورش را نشان دهنده بی‌انضباطی تلقی کرد و دیوار کوتاه این نهاد را این چنین تبیین کرد که هر وقت مثلاً درآمد نفت پایین می‌آید ما بودجه آموزش‌وپرورش را کم می‌کنیم! این استاد دانشگاه سیاست‌های اعمال شده در نظام آموزش‌وپرورش در دهه ۵۰ و ۶۰ را الگویی موفق در این راستا دانست و «تبدیل آموزش‌وپرورش به مساله اول خانواده‌ها» را به عنوان راهکار یا معیاری برای برگرداندن الگوی سیستمی آموزش‌وپرورش به دهه ۵۰ و ۶۰ تعریف و تبیین کرد. ایده «تبدیل آموزش‌و‌پرورش به مساله اول خانواده‌ها» در منظومه فکری میدری امری مهم تلقی می‌شود. به این دلیل که او با تاکید بر سازوکار اجتماعی فعال در موضوع مذکور در واقع آن‌گونه که خودش نیز بیان کرده «در واقع به دنبال گفت‌وگو و چانه‌زنی گروه‌های مختلف برای اصلاح نظام آموزش‌وپرورش است». این نظریه‌پرداز اقتصادی در طرح ایده گفت‌وگوی اجتماعی معتقد است که گروه‌های مردمی

نیز در این اصلاح باید نقش خود را ایفا کنند و اینکه انتظار از دولت را به‌عنوان امری مطلق در نظر بگیرند، رویه‌ای نادرست است که نمی‌تواند تضمینی هم برای اصلاح داشته باشد. در واقع، میدری اصلاح و روند بهبود یک نظام آموزشی را متاثر از وجود کانون‌های مردمی متحد و همگرا می‌داند و در این راستا، معتقد است که سرنوشت هر قوم را رهبران آن تعیین می‌کنند اما رفتار رهبران از رفتار مردم هم متاثر است. مبنای سخن او در این مساله نهفته است که می‌گوید «نیروهای اجتماعی نباید انتظار داشته باشند، روزی برسد که رفتار رهبران عوض شود و منافع آنها را تامین کنند. باید این خودباوری در نیروهای اجتماعی به وجود بیاید که می‌توانند رفتار مسئولان را اصلاح کنند». میدری معتقد است همه گروه‌هایی که از نظام آموزشی کنونی متاثر می‌شوند و خواهان یک نظام آموزشی بهتر هستند، می‌توانند در قالب موسسات مردمی، نهادهای پژوهشی و رسانه‌ها رفتار مدیران و نظام اداری را اصلاح کنند. میدری این رجعت را راهکاری ساده و فاقد پیچیدگی تلقی کرد همچنین اصلاح آموزش‌و‌پرورش را مقدمه‌ای برای داشتن نیروی کار قوی و رفع مشکلات اجتماعی ارزیابی و اذعان کرد که این سرمایه انسانی نیز در همین مدرسه‌ها شکل می‌گیرد. او در پایان سخنان خود به تجدید‌نظرطلبی در سیاست‌هایی که پس از جنگ در ایران به وجود آمد، اشاره کرد و از آن به‌عنوان راهبرد با نقشه راهی که می‌تواند در حل مشکلات موجود در ساختار نظام آموزشی ما کارگر بیفتند، نام برد.

از نهاد اجتماعی تا بنگاه اقتصادی

«رضا امیدی» دیگر سخنران این نشست بود. سوابق علمی و پژوهشی رضا امیدی متمرکز بر مبارزه با فقر و نابرابری است. اسیدی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود که زمستان ۱۴۰۰ از دانشگاه اخراج شد و از ادامه تدریس او در همان دانشکده ممانعت به عمل آمد. خبر اخراج رضا امیدی، مدرس حوزه برنامه‌ریزی و رفاه اجتماعی و عضو هیات علمی گروه توسعه و سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه تهران، بازتاب گسترده‌ای نیز در شبکه‌های تلویزیونی و شبکه‌های اجتماعی داشت. امیدی، عضو هيات مدیران انجمن جامعه‌شناسی ایران، مترجم، نویسنده و پژوهشگر حوزه رفاه اجتماعی و از مدافعان سیاست‌گذاری اجتماعی به سود فقرا و تألیفاتش در حوزه توسعه عدالت‌گراست. «رضا امیدی»، پژوهشگر علوم اجتماعی نیز در آغاز سخنان خود به روند «پلکانی شدن» مدارس دولتی اشاره و با بیان اینکه مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و ... هر کدام هزینه‌های خودشان را دارند بر این اعتقاد بود که «امروز بازار گسترده‌ای در آموزش‌وپرورش کشور داریم که مدرسه بنا بود در دگردیسی پیش آمده، نهادی اجتماعی باشد نه اینکه به بنگاهی اقتصادی تبدیل شود. این استاد دانشگاه که در سخنان خود از همان ابتدا رویه و سویه‌ای متفاوت از دیگر سخنرانان حاضر در جلسه اتخاذ کرده بود با اشاره به تبیین و تحلیل چیستی وضعیت و شرایط کنونی جامعه و مساله امر آموزشی، بر این نکته تاکید کرد که در وضعیتی هستیم که بیش از امکان ارائه پیشنهاد سیاست‌های جدید باید جلوی تداوم سیاست‌های غلط موجود را بگیریم. این تحلیلگر مسائل اجتماعی در ادامه تاکید کرد که دولت باید حمایت‌های خود را از بخش خصوصی قطع کند همچنین اضافه کرد که رفتن به سمت کوپنی کردن مدارس هم موردی است که در نهایت به نفع ذی‌نفعان آموزش خصوصی است. این استاد دانشگاه با طرح ایده «یکسان‌سازی مدارس» و با اشاره به توقف گونه‌های خصوصی‌سازی در ساحت‌های مختلف که امیدی آن را اولین گام بعد از توقف گونه‌های مختلف در ابعاد متکثر ارزیابی کرد، معتقد بود که یکسان‌سازی مدارس البته به معنای آن نیست که مدارس یک گونه باشند بلکه مدارسی یکسان با محورهای متکثر لازم است. امیدی با اشاره به اینکه خانواده‌ها و معلمان و همه بازیگران عرصه آموزش باید بر سر آموزش یکسان و رایگان به توافق برسند، اضافه کرد که مهم‌ترین رابطه خانواده و مدرسه امروز پول است، ما باید دنبال اجتماعی‌سازی مدارس باشیم. این پژوهشگر حوزه مسائل اجتماعی با اشاره به اینکه در گذشته همه دانش‌آموزان از طبقات گوناگون پشت یک نیمکت می‌نشستند، بحث چالش‌برانگیز و آسیب‌زای طبقاتی شدن آموزش را عامل بحران وضعیت آموزش در کشور دانست و این مساله را بعد از چند دهه به عنوان تحریر محل نزاع و عامل شکاف عمیق بین دانش‌آموزان ارزیابی کرد. امیدی مساله «رتبه‌بندی معلمان» در سال‌های گذشته را مساله‌ای ارزیابی کرد که اساساً ربطی به رتبه‌بندی معلمان نداشته و این سیاست را که به حقوق معلمان وصل شده به عنوان چالشی مطرح کرد که زمینه بر هم زدن همبستگی اجتماعی را فراهم می کند.