علی‌اصغر فانی، وزیر پیشین آموزش و پرورش در گفت‌وگو با سازندگی از هزینه روزانه آموزش و پرورش سخن گفت

سجاد ساوجبلاغی؛ معلم و عضو شورای سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران

ظهر یک‌شنبه، دهم اردیبهشت در آستانه هفته بزرگداشت مقام معلم، جمعی از اعضای سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران در مؤسسه رشد دانش‌آموزان مناطق محروم (مردم) که با هدف توسعه پایدار با تربیت نیروی انسانی بومی فعالیت می‌کند، با «علی‌اصغر فانی» وزیر اسبق آموزش و پرورش در سه سال نخست ریاست‌جمهوری حسن روحانی گفت‌وگو کردند. آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح این دیدار است که به همت سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران و واحد آموزش مهیا شد.

مهم‌ترین چالش‌های وزارت آموزش و پرورش در نگاه شما مشتمل بر چه مواردی است؟

به طول رنه دکارت در دنیا در کار سخت است؛ تربیت و سیاست. ما تقریباً ۱۷۰ سال آموزش و پرورش رسمی در ایران داریم و در همه این سال‌ها مشکل داشتیم اما امروزه مشکلات ما بیشتر شده اما دو اشکال عمده‌ترین است؛ آموزش و پرورش در اولویت دولت‌ها نبوده و نیست و اینکه آموزش و پرورش کوچک دیده شده و چالش‌های آن نیز به سبب همین دو علت پدید آمده است تا جایی که همیشه هنگام
تخصیص بودجه، آموزش و پرورش چیزی پیش پاافتاده دیده شده است در حالی که آموزش و پرورش نه‌تنها در بودجه که باید سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی داشته باشد و حداقل به میانگین جهانی برسد. دیگر چالش‌ها، کسری بودجه سالانه ۲۵ تا ۳۰ درصد، فرسودگی بیش از ۲۰ درصد مدارس کشور، دخالت دستگاه‌ها و اشخاص بیرون از آموزش و پرورش، عدم تطابق امور تربیتی وضع شده در سیاست‌ها با توجه به نیازهای نسل امروز، برخورد جناحی و از همه مهم‌تر نبود انگیزه و توانمندی لازم در میان معلمان برای پاسخگویی به سؤالات دانش‌آموزان است. دلیل این مهم آن است که معلمان به دلیل نداشتن معیشت، منزلت و هویتی که تهدید می‌شود، بی‌انگیزه شده‌اند. معلم رکن اساسی تعلیم و تربیت است. یک معلم زمانی می‌تواند اثرگذار باشد که شوق به آموزاندن داشته باشد.

در گذشته آیا وضعیت بهتر بود؟

بله و حتی می‌خواهم بگویم، وضعیت معلمان قبل از انقلاب بهتر از بعد از انقلاب بود به‌طوری که اگر معلمی ۱۰ سال کار می‌کرد حتما صاحب خانه‌ای می‌شد اما امروز متأسفانه معلمان هنگام بازنشستگی نیز هنوز خانه‌ای برای خود ندارند. نمی‌گویم قبل از انقلاب وضعیت معلمان مرفه بود اما در حد متعارف بود.

اما یکی از معضلات مهم همان مسائل تربیتی است.

قطعاً. امور تربیتی در آموزش و پرورش با همان فرمان دهه ۶۰ دارد کار می‌کند و بدیهی است که مخاطب آن روز نسبت به امروز تغییر کرده و باید به‌روز شود. هم‌چنین ما باید در نحوه اداره مدارس تجدید نظر کنیم و اختیارات مدیران مدارس را افزایش دهیم و مدرسه‌محوری را پیش چشم قرار دهیم. ادارات هم باید بکوشند، مشکلات مدارس را حل کنند. من پیشنهاد نوشتن یک قانون جامع نیروی انسانی برای آموزش و پرورش دارم که شامل جذب و نگهداری، آموزش و بهسازی، ارزشیابی و رتبه‌بندی نیروی انسانی و آیین‌نامه استخدامی خاص معلمان است. یعنی همچون نظام مهندسی و نظام پزشکی باید نظام معلمی نیز باشد یعنی یک تشکل غیر دولتی در کنار آموزش و پرورش، معلمان را ارزیابی کند نه آنکه از داخل آموزش و پرورش ارزیابی شوند.

یکی از مشکلات معلمان در این سال‌ها نظام رتبه‌بندی است. نظر شما در این باره چیست و چه راهکاری را پیشنهاد می‌دهید؟

نظام رتبه‌بندی را نخستین‌بار من اجرا کردم؛ سه هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان در سال هزینه آن بود که دولت آقای روحانی داد و ما اجرا کردیم. هیچ سروصدایی بلند نشد و رضایت شغلی معلمان افزایش پیدا کرد. دو بار دیگر در دولت آقای روحانی و در وزارت محسن حاجی‌میرزایی انجام شد و حقوق معلمان افزایش پیدا کرد و رضایت شغلی حاصل شد. در این فاصله لایحه از دولت دوازدهم، به مجلس رفت، مجلس تغییراتی در آن ایجاد کرد و در دولت فعلی اجرا شد و دیدید که چه اجرای مساله‌داری صورت گرفت. شاید اگر این رتبه‌بندی با اصلاحی که من در دوره وزارت انجام دادم، یعنی مبتنی بر ارزشیابی و رتبه‌بندی صورت می‌گرفت این مشکل پیش نمی‌آمد.

در آنچه مجلس مصوب کرد، چه ایرادی وجود داشت؟

در نظام رتبه‌بندی که مجلس تصویب کرد، نظام ارزیابی پرسنل را به همراه خود نداشت. بدیهی است اگر بخواهیم رتبه‌بندی انجام دهیم باید نظامی وجود داشته باشد که بر اساس آن رتبه‌بندی به معنای دقیق کلمه انجام شود و به دلیل نبودن این مهم، رتبه‌بندی سلیقه‌ای شد و زمانی که سلیقه‌ای شد، معلمان معترض شدند.

اما حالا چه باید کرد؟

باید دستورالعمل‌ها و آیین‌نامه‌ها به نحوی اصلاح شود که قضاوتی نباشد. وزارت آموزش و پرورش باید شاخص‌هایش را اصلاح و شاخص‌های قابل اندازه‌گیری را جایگزین کند و در ادامه جریانی در بیرون از این وزارت‌خانه باید این مهم را انجام دهد.

مدارس غیر دولتی چه تأثیری در کاهش هزینه‌های آموزش و پرورش دارند؟

در حال حاضر بیش از ۱۳ میلیون دانش‌آموز در مدارس دولتی و یک میلیون و ۷۰۰ هزار دانش‌آموز در مدارس غیر دولتی تحصیل می‌کنند. همچنین امسال بودجه وزارت آموزش و پرورش ۲۰۷ هزار میلیارد تومان است. اگر این عدد را بر تعداد دانش‌آموزان مدارس دولتی تقسیم کنیم، رقمی حدود ۱۵ میلیون تومان به دست می‌آید یعنی آموزش و پرورش بابت هر دانش‌آموز در یک سال تحصیلی ۱۵ میلیون تومان هزینه می‌کند. می‌توان این‌ گونه گفت که هزینه هر روز آموزش و پرورش هزارمیلیارد تومان است و با هر روز تعطیلی مدارس هزار میلیارد تومان هدر می‌رود. بنده در زمان وزارت به‌ راحتی زیر بار تعطیلی مدارس نمی‌رفتم. اگر تعداد دانش‌آموزان مدارس غیر دولتی را در ۱۵ میلیون تومان هزینه سالانه ضرب کنیم، عدد ۲۵ هزار میلیارد تومان به‌دست می‌آید یعنی به بودجه ۲۰۷ هزار میلیارد تومانی باید ۲۵ هزار میلیارد تومان اضافه کرد. البته باید توجه داشت که در مدارس غیر دولتی بیشترین هزینه صرف اجاره‌بهای ساختمان مدرسه می‌شود که این میزان چیزی حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد است. یعنی آموزش و پرورش برای هر دانش‌آموز سالانه بیش از ۲۰ میلیون تومان هزینه می‌کند و عدد به دست آمده برای مدرسه غیر دولتی چیزی حدود ۳۴ هزار میلیارد تومان می‌شود. بنده در زمان وزارتم بودجه ۳۱ هزار میلیارد تومانی داشتم اما اکنون بیش از ۳۴ هزار میلیارد تومان نقش مدارس غیر دولتی در کاهش بودجه وزارت آموزش و پرورش است.

من در ابتدای انقلاب از مخالفان مدارس غیردولتی بودم. در آن زمان راستی‌ها موافق تشکیل مدارس غیردولتی بودند و چپی‌ها مخالف اما امروز جای این دو عوض شده یعنی اصولگرایان مخالف توسعه مدارس غیرانتفاعی هستند و اصلاح‌طلبان موافق. چون ما با تجربه‌ای که در این ۴۰ سال کسب کردیم به این نتیجه رسیدیم که باید توسعه مشارکت مردم در اداره مدارس جدی‌تر گرفته شود. 

با توجه به فرسودگی مدارس کشور به ویژه نبود امکانات هوشمند چه پیشنهادی برای حل این موضوع دارید؟

در دنیا برای هوشمندسازی مدارس دو استراتژی اتخاذ شده است؛ نخست تجهیزات مدارس و دوم تجهیز معلمان. آنانی که معلمان را تجهیز کردند در هوشمندسازی موفق بودند و آنانی که مدارس را تجهیز کردند ناموفق. امروزه بسیاری از مدارس هوشمند هستند اما معلمان همچنان به شیوه سنتی تدریس می‌کنند زیرا آموزشی داده نشده است تا بتوانند از این ابزارها استفاده کنند. متأسفانه در ایران در زمان وزارت آقای حاجی‌بابایی، هوشمندسازی به شیوه تجهیز مدارس پیش رفت اما وقتی بنده وزیر شدم، معتقد به آموزش معلمان بودم و اعتقاد داشتم در گام اول تنها هوشمندسازی یک کلاس در هر مدرسه کافی است و باید به مرور کلاس ها هوشمند شوند. متأسفانه این خطایی بود که در آن دوره رخ داد و مدارس به قبرستان کامپیوترهایی که حفظ دیگر به درد نمی‌خورند، تبدیل شدند.

چه مشوق‌هایی برای جذب جامعه جوان نخبه کشور در کسوت معلمی پیشنهاد می‌کنید؟ نقش دانشگاه فرهنگیان در این موضوع تا چه میزان اهمیت دارد؟

تا وقتی حقوق ماهانه معلمان در حد یک زندگی متعارف نباشد، آقایان چندان مایل به ورود به آموزش و پرورش نیستند. البته خانم‌ها تمایل دارند زیرا محیطی سالم‌تر از آموزش و پرورش برای اشتغال خانم‌ها نیست. دولت باید حق تأهل را که در احکام کارگزینی معلمان آمده و بندی با این عنوان مخصوص آقایان وجود دارد، تقویت کند. زمانی که معلم از سر کار به منزل می‌رود، احساس کند برای هزینه‌های جاری مشکلی ندارد. نمی‌گوییم مرفه باشند اما در حد متعارف. مشوق اصلی همین است. البته حفظ کرامت معلم، احترام به او و روابط انسانی در برخورد با او مؤثر است.

در مساله دانشگاه فرهنگیان یک خطای استراتژیک در دولت دهم رخ داد آن هم اینکه آموزش و پرورش آموزشکده‌های خود را به وزارت علوم منتقل کرد. این آموزشکده‌ها جایی بود که تکنسین تربیت می‌کرد و همین آموزشکده‌ها باعث شده بودند، هنرستان‌ها رونق بگیرند. همه اینها را به تمامی به وزارت علوم تحویل دادند و میلیاردها تومان از سرمایه آموزش و پرورش رفت. نام دانشگاه تربیت معلم را به دانشگاه خوارزمی تغییر دادند و ساختمان حصارک کرج را که میلیاردها تومان ارزش داشت و پیش از انقلاب برای تربیت معلم ساخته و پس از انقلاب تکمیل شده بود به وزارت علوم دادند و پس از آن نام مراکز تربیت معلم را که مدرک فوق دیپلم می‌داد به دانشگاه فرهنگیان تغییر دادند. به نظر من دانشگاه فرهنگیان یک دبیرستان بزرگ است و دانشگاه محسوب نمی‌شود زیرا ضوابط دانشگاه را ندارد. دانشگاه فرهنگیان که قریب به یکصد شعبه در کشور دارد، تجهیزات آزمایشگاهی و کارگاهی لازم را ندارد، هیات علمی مورد نیاز با شاخص‌های وزارت علوم ندارد، تجربه هیات علمی آنها پایین است، فارغ‌التحصیلان دانشگاه توانمندی لازم را برای تدریس به‌خصوص در دوره متوسطه دوم نداشته و به‌زعم من یک دبیرستان بزرگ است نه یک دانشگاه!